بلاگ‌گردون آذرماه

دوستان و همراهان عزیز بلاگردون سلام:)
پیرو این پست، طبق وعده‌ای که داده بودیم هر ماه به مرور وبلاگ‌های معرفی‌شده‌‌ی ماه قبل می‌پردازیم. در اولین ماه، با هر به‌روزرسانی بلاگردون، ما به شما یک وبلاگ رو معرفی و در ستون سمت چپ در بخشی با عنوان «بلاگ‌گردون» لینک کردیم که عبارتند از:

۱- اگر برایتان سؤال است که این همه چرت و پرت را خودم یک تنه می‌نویسم یا نه؛ باید بگویم که نه. چند نفر دیگر هم هستند که گاهی حرف‌هایشان را اینجا ثبت می‌کنم؛ مثلا:

الکساندر: ۲۱ ساله است و گاهی او را الکس یا الک صدا می‌زنند. همواره یک لبخند لعنتی بر لب دارد. در تظاهر کردن به حدی استاد است که هیچ‌گاه، تأکید می‌کنم، هیچ‌گاه نمی‌توانید متوجه شوید که در سرش چه می‌گذرد. موتور سواری و نجوم را دوست دارد. دانشجوی رشته‌ی ادبیات است. گاهی به سالن تئاتری که دوستش در آنجا مشغول است می‌رود و شعبده‌بازی انجام می‌دهد.
یا
لوسی: نقاش بیست و پنج ساله‌ای است که سال‌ها پیش مُرده است.
البته یدالله، ویلیام، خانم زهرا، قاصدک، علامت سوال و مست که نام دوست صمیمی‌اش هوشیار است هم نویسندگان وبلاگ رَفْرَفْه‌ی حُروف اند!

۲-من از درک متناسب واقعیت خیلی خوشم میاد. این که تصویر کلی‌ا‌م، زومی از تصویر اصلی نباشه. و به‌عنوان یک انسان ذاتا سطحی، من حقیقتا از سطح دفاع می‌کنم. یعنی مردم هی درباره‌ی این حرف می‌زنند که چقدر سطح بی‌اهمیته و چقدر نباید به ظاهر توجه کرد و فلان و بیسار و من هم قبول دارم که عمق و کیفیت ذاتی چیزها مهمند و همه چی، ولی سطح یک چیز هم به هر حال جزئی ازش محسوب می‌شه و تاثیرگذاره.
من سارائم. عاشق بزرگ‌سالی‌ام و توی مهر، بالاخره بیست سالم شد. توی تهران درس می‌خونم، در یک رشته‌ی ناشناخته، که احتمالا ازش توی Fairytale زیاد حرف می‌زنم. 

۳- مکث هستم علاقه‌مند به کلمات و البته یک باج‌دهنده به اضطراب. این چیزی است که در بسیاری روزهای زندگی‌ام بوده ام. یک همواره دلواپس که برای کنترل این حس اغراق‌شده کارهای زیاده کرده یا نکرده. چند وقت پیش جمله‌ی جالبی خواندم: «به جای اجتناب از اضطراب‌‌هایتان آن را تحمل کنید.» بله من نگرانم و این نگرانی حتی اگر ریشه در چیزهای جزیی داشته باشد واقعی است و خب من و این واقعیت کنار هم زندگی می‌کنیم. به هر حال زندگی کوتاه است، تمام‌شونده‌ است، ارزشمند است. و البته که این تمام من نیست. من کورسوی امیدم و در وبلاگم چراغی روشن است.

۴- پومودورو یه سس معروفه که درست کردنش، بیست و پنج دقیقه طول می‌کشه و همچنین یکی از روش‌های مدیریت زمان و افزایش بهره‌وریه که خلاصه‌اش اینه که هر کاری که می‌خوای انجام بدی توی بازه‌های زمانی بیست و پنج دقیقه‌ای انجام بده؛ مثلن بیست و پنج دقیقه روی کار تمرکز کن و پونزده دقیقه استراحت کن دوباره بیست و پنج دقیقه روی کار تمرکز کن... اون موقع که این اسم رو برای وبلاگ انتخاب کرده بودم با خودم قرار گذاشته بودم که هر شب اندازه بیست و پنج دقیقه درباره یه آدم بنویسم که البته روند نوشتنم تغییر کرد، ولی این اسم روی وبلاگ موند. على شبانه هستم در پومودوروهای شبانه که نسبت به هر چیزی تفکر انتقادی دارم؛ هر چیز بدیهی و واضحی توی ذهن من می‌ره زیر علامت سوال!


ب.ن۱ : از شما دعوت می‌کنیم که در کانال بلاگردون به آدرس blogerdoon@ نیز حضور داشته باشید و هر روز با ما یک پست از وبلاگ‌های معرفی‌شده رو با هشتگ بلاگ‌گردون بخونید :)

ب.ن۲: عرفان عزیز، به تازگی فهرستی از پست‌های کاربردی راجع به وبلاگ و مرتبط با بلاگستان منتشر کرده که مطالعه‌اش می‌تونه براتون مفید باشه. جزئیات رو می‌تونید در این پست مشاهده کنید:)

۸ نظر ۲۷ موافق
Maglonya ~♡
۰۳ دی ۲۲:۵۵

عااااا پامادور (یا همون پومودور که تو متن اشاره شده بود) تو ترکی هم معنی گوجه فرنگی میده(("=

پاسخ :

البته ما ترکا بهش می‌گیم بامادور:)
بهارنارنج :)
۰۳ دی ۲۳:۲۲

یه سوال این عرفان آیا همون عرفانه که قدیما کلی قالب برا وبا ساخت؟ انار یهو اب شد رفت تو زمین🙄

پاسخ :

دوستان جواب دادن البته ولی خب متاسفانه عرفان قدیمی که قالب طراحی می‌کرد فوت کرده.
لادن --
۰۴ دی ۰۰:۳۷

من هر بار صفحه بلاگردون رو باز می‌کنم، اول به اون گوشه‌ی سمت چپ نگاه می‌کنم که آروم آروم داره قد می‌کشه از وبلاگ‌های قشنگ و خوندنی.

پاسخ :

مرسی که به تلاش بچه‌های بلاگردون دقت داری لادن جان.
امیدواریم بخونی و لذت ببری.
MIS _REIHANE
۰۴ دی ۱۲:۰۷

((((((((((((: 

ینی اینجور چیزا واقعین؟

پاسخ :

کدوم چیزا دقیقا؟
عرفان‌‌ ‌‌‌‌
۰۴ دی ۱۲:۳۹

ممنون از بلاگردون بابت اشتراک گذاری مطلب :)

+

@بهارنارنج:

جواب منفیه..:)

پاسخ :

ممنون از شما بابت مطلب خوبتون.

+متاسفانه بله.
نرگس بیانستان
۰۴ دی ۱۴:۲۶

@بهارنارنج جان، طبق تحقیقات رفیعه اون عرفان فوت شدند :(

پاسخ :

:(
بهارنارنج :)
۰۴ دی ۱۹:۵۹

😢😢😢😢😢

پاسخ :

:(
MIS _REIHANE
۰۵ دی ۱۴:۱۹

اینجور فکر ها، تصویر ها.

میدونی دیروز داشتم کلاسای فیزیک3 رو مرور میکردم.قسمت نور و اپتیک.استاد میگفت اینی که میبینی این نیست.طبق تجربه شده این.چشم یه جسم اپتیکیه.یه گیرندست.هرچیزی که در دنیای واقعیه برعکسه چون عدسی چشم اینجوریه.مغزت پردازش هاش اینجوریه که مثه ادم میبینی.20 ساله و 12 ساله و 2 ساله میزو میز میبینن ولی 2 ماهه چی؟پردازش مغزی اونو میتونی تعین کنی؟نه.

مثه همین اتفاق.مثه دید یه سری از ادما.

پاسخ :

دقیقا همینه که می‌گی ریحانه.
اینکه هر چیزی رو از زاویه دید بقیه مشاهده و تجربه کنی خیلی شگفت‌انگیزه*_*
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفان