پرنیان هفت‌رنگ


در گاه‌شمار رسمی ایران، ۲۷ شهریور ماه، روز شعر و ادب پارسی و بزرگ‌داشت استاد محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، نام‌گذاری شده است. 
تیم بِلاگِردون این مناسبت فرخنده را به تمامی قلم به دستان، نوقلمان و بی‌قلمانی که در همه‌ٔ اعصار، روح ادبی این مرز و بوم را وسعت و جلا بخشیده‌‌اند و تمام کسانی که بند بند وجودشان با ادبیات پیوندی ناگسستنی دارد، به همه‌ی شما ادبیاتْ‌دوستان عزیز تبریک می‌گوید.

ب‌ن ۱ : به همین مناسبت در این پست سعی داریم حال و هوای بلاگستان رو به سمت شعر و ادبیات سوق بدیم. قراره اینجا با هم مشاعره کنیم : )
مشاعره‌مون رو با شعری از استاد شهریار آغاز می‌کنیم و حلقه‌های این زنجیره‌ رو با حرفِ آخرِ بیتی که در آخرین کامنت اومده به هم متصل می‌کنیم.
لطفا سعی کنید از ابیاتی که در کامنت‌های قبل ذکر شده استفاده نکنید، از تک بیتی یا حداکثر ۲ بیتی استفاده کنید و تا حد امکان قبل از ارسال کامنتتون یک ‌بار صفحه رو رفرش کنید تا زنجیر مشاعره‌مون پاره نشه :)
بریم که یک مشاعرهٔ هیجان‌انگیز و پر از ابیات قشنگ داشته باشیم :)

ب‌ن ۲ : فردا روز جهانی کتاب الکترونیکه و به این منظور "نشر صاد" علاوه‌ بر اینکه به وبلاگ‌نویس‌ها هدیه میده، براشون یه مسابقه‌ی جذاب هم در نظر گرفته! اگر می‌خواید از مسابقه جا نمونید به اینجا سر بزنید :)


ب‌ن ۳ : راستی فردا میلاد با سعادت کپوی بلاگستان هم هست:)
 تیم بلاگردون از همین تریبون تولد کپوی عزیز رو تبریک میگه و براش آرزوی کامیابی و سلامتی روز‌افزون داره :)


ب‌ن ۴ : و اما یه خبر توپ برای اهالی بلاگستان، خبری که احتمالا خیلی‌هاتون تا حالا متوجه‌ش شدید!
 رادیوبلاگی‌ها با یه پست جدید، دوباره رادیوی بلاگستان رو روشن کردند. بلاگردون همراه با کلی دعای خوب امیدواره که صدای رادیو همیشه تو ولایت بلاگستان بپیچه :)
۳۲۹ نظر ۳۳ موافق
نسرین ⠀
۲۷ شهریور ۱۴:۰۶

از پس پرده در صدق و صفا می‌بندند

صحنه‌سازان که در روی و ریا بگشایند

گلاویژ ...
۲۷ شهریور ۱۴:۰۷

دل بی جرأت ما گوشه نشین ادب است

ورنه لعل لب او بوسه ربا افتاده‌ست

AliReza ‌‌
۲۷ شهریور ۱۴:۱۰

تجلی گه خود کرد خدا دیده ی مارا

در این دیده در آیید و ببینید خدارا

yasna sadat
۲۷ شهریور ۱۴:۱۴

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی

AliReza ‌‌
۲۷ شهریور ۱۴:۱۹

یارم تویی در عالم، یار دگر ندارم

تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارم

فرشته ...
۲۷ شهریور ۱۴:۱۹
مرا هر گه بهار آید به خاطر یاد یار آید
به خاطر یاد یار آید مرا هر گه بهار آید
yasna sadat
۲۷ شهریور ۱۴:۲۱

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

/ ضمیر
۲۷ شهریور ۱۴:۲۲

ای خردمند که گفتی نکنم چشم به خوبان

به چه کار آیدت آن دل که به جانان نسپاری

گلاویژ ...
۲۷ شهریور ۱۴:۲۳

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

yasna sadat
۲۷ شهریور ۱۴:۲۳

یار با ماست چه حاجت که زبادت طلبم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

نسرین ⠀
۲۷ شهریور ۱۴:۳۰

سال‌ها دل طلب جام‌جم از ما می‌کرد

وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

yasna sadat
۲۷ شهریور ۱۴:۳۶

دلا تا کی در این زندان فریب این و ان بینی

دمی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

(( Sepand ))
۲۷ شهریور ۱۴:۳۷

در کلبه ی ما رونق اگر نیست صفا هست

آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست

مهناز ...
۲۷ شهریور ۱۴:۳۷

دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ

یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم

 

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۷ شهریور ۱۴:۳۸

مثل اخبار تازه می‌مانی که به چشم کسی نیامده‌ای 

نکند ناگهان یکی برسد برساند تو را به گوش جهان

زری ...
۲۷ شهریور ۱۴:۴۳

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

نسرین ⠀
۲۷ شهریور ۱۴:۴۶

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

Jesse Blueman
۲۷ شهریور ۱۴:۵۱

در عالم بی‌وفا کسی خرم نیست

 شادی و نشاط در بنی‌آدم نیست 

 

آن کس که درین زمانه او را غم نیست

 یا آدم نیست، یا از این عالم نیست

 

 

 

سعدی چرا لفت داد:دی

پاسخ :

کم اورد :دی
سا ویس
۲۷ شهریور ۱۴:۵۱

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن

که دوست خود روش بنده پروری داند 

Jesse Blueman
۲۷ شهریور ۱۴:۵۳

دانی ز چه عشق گلرخان مطلوبست

 با بهر چه سار و سوزشان مطلوبست

مهناز ...
۲۷ شهریور ۱۴:۵۴

تپیدن های دل ها ناله شد آهسته آهسته

رساتر گر شود این ناله ها فریاد می گردد

رامین :)
۲۷ شهریور ۱۵:۲۰

دانی که چیست دولت، دیدار یار دیدن

در کوی او غلامی بر خسروی گزیدن

آسـِ مون
۲۷ شهریور ۱۵:۳۳

نه وصل بماند و نه واصل

آنجا که خیال حیرت آمد

از هر طرفی که گوش کردم

آواز سوال حیرت آمد

-- دژاوو --
۲۷ شهریور ۱۵:۵۰

دردی ‌ست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن

poker َArvin
۲۷ شهریور ۱۵:۵۶

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم 

دیگر اکنون با جوانان ناز کن   با ما چرا

سا ویس
۲۷ شهریور ۱۶:۱۹

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

کَپُو ...
۲۷ شهریور ۱۶:۳۶

آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل

همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

 

پ.ن: خیلی ممنون بابت تبریک :) (اشک چشمانم را پاک می‌کنم... چقدر من احساساتی‌ام)

پاسخ :

خواهش میکنیم، مجدد زاد روزتون رو تبریک میگیم ^_^
کافه ذهن ☕☕
۲۷ شهریور ۱۶:۴۰

دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟

طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

عکاسِ فرفری!
۲۷ شهریور ۱۶:۵۲

ما که رفتیم از دنیای وبلاگنویسی ولی بازم میخونیم اینجا رو :)) بازم ذکر کنم ایده ی عکس عالی بود😁😁👌🏻

پاسخ :

:(
رفتن هر کدوم از شماها یعنی خاموش شدن یه ستاره، یعنی کم رونق شدن و غریب‌تر شدن بلاگستان، همه‌ی ما با رفتن شماها ناراحت میشیم، برگرد و بنویس و خوشحالمون کن :)
ممنونیم ^_^
دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۶:۵۶

یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان

وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان


حافظ

Sepideh Adliepour
۲۷ شهریور ۱۶:۵۹

یار دستنبو به دستش بود و دستنبو به دستم داد

و دستم بوی دستنبوی دست او گرفت ((:

.

.

کیف کردم

دم شما گرم((:

پاسخ :

مرسی، دم شما هم گرم ^_^
دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۷:۰۱

‏تا که از جانب معشوق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

Sepideh Adliepour
۲۷ شهریور ۱۷:۰۲

دلم از  وحشت زندان سکندر بگرفت

رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۷:۰۵

می‌شنیدم که شود نیک به شربتْ بیمار

شربتی داد خیالِ تو که بیمارم کرد

 

اوحدی

عاشق بارون... ⠀
۲۷ شهریور ۱۷:۱۷

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۷:۳۱

مکن ای پسر ز خوبان، طلبِ وفا، به جانت

که من این حدیث، روزی ز پدر شنیده دارم

 

اوحدی

مهناز ...
۲۷ شهریور ۱۷:۴۸

معلوم نیست کاین قطعات سیاه رنگ 

ابر است یا که دود دل بی قرار ما

احسان ‍‍
۲۷ شهریور ۱۸:۱۸

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش

این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند

قاسم صفایی نژاد
۲۷ شهریور ۱۸:۱۹

بعد از امام خمینی و فردوسی، شهریار شاعر مورد علاقمه :)

ممنون بابت معرفی مسابقه نشر صاد

پاسخ :

شهریار از شاعران مورد علاقه‌ی خیلی از ماست :)
خواهش میکنیم، ممنونیم از شما بابت ایده‌ی قشنگتون :)
گلاویژ ...
۲۷ شهریور ۱۸:۳۷

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

با من راه نشین باده مستانه زدند

 

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۸:۳۹

دردِ تو به جان خریدم و دم نزدم

درمانِ تو را ندیدم و دم نزدم

از حرمتِ دردِ تو، ننالیدم هیچ

آهسته لبی گزیدم و دم نزدم

 

قیصر امین‌پور

کامیار ...
۲۷ شهریور ۱۸:۴۵

مرا به گور سپاری مگو وداع وداع

که گور پرده جمعیت جنان باشد
مولانا

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۸:۵۱

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات؟

مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

 

حافظ

yasna sadat
۲۷ شهریور ۱۸:۵۳

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

کامیار ...
۲۷ شهریور ۱۹:۰۵

تو اگر ناز کنی ناز کشیدن بلدم

ناز از چشم پر از عشوه خریدن بلدم

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۹:۱۵

من اختیار نکردم پس از تو یارِ دگر

به غیرِ گریه که آن هم به اختیارم نیست

 

شهریار

مهناز ...
۲۷ شهریور ۱۹:۱۸

تنها دل من است گرفتار در غمان

یا خود در این زمانه دل شادمان کم است

لیلا هستم
۲۷ شهریور ۱۹:۲۵

تو مو بینی و مجنون پیچش مو

تو ابرو، او اشارتهای ابرو

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۹:۲۵

تابِ گفتار اگر هست شناسایی نیست

وایِ آن بنده که در سینهٔ او رازی هست

 

اقبال لاهوری


+ این در ادامهٔ شعر مهناز بود. با شعر لیلا همزمان شد. با ت ادامه بدیم.

مهناز ...
۲۷ شهریور ۱۹:۴۰

تا ز خاطر کوه محنت را براندازم رهی 

همت مردانه ای چون کوهکن باید مرا

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۱۹:۴۸

آن‌چه با کوهِ شکیبم رخِ تابانِ تو کرد

شعلهٔ آتشِ سوزنده به کاهی نکند

 

محتشم کاشانی

مهناز ...
۲۷ شهریور ۱۹:۵۷

دل کوچه به کوچه دود و نام تو گوید

بازآ ببر این مرغک بی لانه خود را

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۰۴

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است        

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

معصو مه
۲۷ شهریور ۲۰:۲۱

ای که می‌گویی طبیب قلب‌های عاشقی!

کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۲۳

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی

غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۰:۲۴

یار شدم یار شدم با غم تو یار شدم

تا که رسیدم بر تو از همه بیزار شدم

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۲۷

مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا

سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۰:۲۹

آنکس که مرا از نظر انداخته این است

این است که پامال غمم ساخته این است

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۳۱

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است

ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

فرشته ...
۲۷ شهریور ۲۰:۳۲

تو که یک گوشه‌ی چشمت غم عالم ببرد

حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۳۴

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس،زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

گشته‌ام در جهان و آخر کار،دلبری برگزیده‌ام که مپرس

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۰:۴۵

صدف خالی افتاده به ساحل بودم 

چون گهر زینت آغوش و کنارم نشدی


محمدرضا شفیعی کدکنی


+ دوستان وقتی بیت با آوای س تموم میشه، میشه با ص و ث هم آغاز کرد شعر بعدی رو :)

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۴۷

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش

میسپارم به تو از چشم حسودِ چمنش

لیلا هستم
۲۷ شهریور ۲۰:۴۸

یا رب آن یوسف گم گشته به من باز رسان

تا طرب خانه کنی بیت حزن باز رسان

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۵۰

نابرده رنج گنج میسر نمی شود      

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۰:۵۱

دیدی آن قهقههٔ کبکِ خرامان حافظ

که ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود؟!

 

حافظ

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۰:۵۱

دلگیرم از تقدیر و دستم بند جایی نیست
لعنت به آغازی که آن را انتهایی نیست

حسین زحمتکش

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۰:۵۲

 تربتم ویران‌تر از کاشانه شد از بختِ بد

می‌نشیند جغدِ غم بر گوشهٔ بامم هنوز

 

عرفی شیرازی

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۰:۵۳

زندگی... 
گرمی دل‌های به هم پیوسته‌ است
تا در آن دوست نباشد
همه درها بسته‌ است

مشیری

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۵۳

زندگی زیباست ای زیباپسند

زنده اندیشان به زیبایی رسند

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۰:۵۵

دیگر به خواب، تشنه چه بیند به غیرِ آب؟
مردیم و شوق تیغِ تو ما را ز سر نرفت
کلیم‌ همدانی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۵۶

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۰:۵۷

تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت
سعدی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۰:۵۹

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو                 

تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

AliReza ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۰۲

مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم

کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۰۳

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند 

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۰۷

درد بیمار نپرسند به شهر تو طبیبان؟

کس در این شهر ندارد سر تیمار غریبان؟

 

شهریار

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۰۹

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم‌پیر دگرباره جوان خواهد شد

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۱۲

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ 

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ 

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۱۳

چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی

من چه گویم که غریب است دلم در وطنم

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۱۶

مقصودِ ما ز خوردنِ می نیست بی‌غمی

از تشنگانِ گریهٔ مستانه‌ایم ما

 

صائب

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۱۷

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۱۹

- ای که در دیده درونی و در آغوش نِه‌ای!

+ بله؟

- هم به یادِ تو که یک لحظه فراموش نه‌ای!

 

امیرخسرو دهلوی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۲۰

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا

یار تویی غار تویی،خواجه نگه دار مرا

AliReza ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۲۱

آتش از برق نگاهت ریختی بر جان من

خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۱:۲۲

آواز تیشه امشب از بیستون نیامد

شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۲۴

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای اون شد و جان نیز هم

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۱:۲۹

مشعلی در دست بادم حال و روزم خوب نیست

در دل آتشفشان هم این چنین آشوب نیست

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۲۹

مستانه پیِ سوختنِ جان و دل آمد

خب چاره چیست؟

ای دل همه طاقت شو و ای تن همه جان باش :)

 

عرفی شیرازی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۳۱

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟        

سوختم،سوختم این راز نهفتن تا کی؟

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۱:۳۲

شهر به شهر کو به کو در طلبت شتافتم

خانه به خانه کو به کو جستمت و نیافتم

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۳۵

معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید

Sepideh Adliepour
۲۷ شهریور ۲۱:۴۳

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۴۴

دردا و دریغا که در این بازیِ خونین

بازیچهٔ ایّام، دلِ آدمیان است

 

سایه

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۴۵
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۴۷

همه خوابیده‌اند، آسوده و بی‌غم

و من خوابم نمی‌آید

نمی‌گیرد دلم آرام

در این تاریکِ بی‌روزن

 

اخوان

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۱:۴۸

نه من به اختیار چنین مست و بی خودم

چیزی است در دلم که چنین می کند مرا

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۴۹

آسمان بوی اجابت میدهد

بس که قندیل دعا آویخته اند

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۵۰

 

الا ای زاهدانِ دین! دلی بیدار بنمایید

همه مستید در پندار، یک هشیار بنمایید

ز دعوی هیچ نگشاید، اگر مَردید اندر دین

چنان کز اندرون هستید، در بازار بنمایید!

 

عطار

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۵۱

دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن

در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۵۲

 نَفَس آن زمان برآرم، به فراغت از تهِ دل

که غبارِ هستیِ من، به هوا رسیده باشد

 

صائب

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۵۳

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۵۵

 

دارم آن سر که سر اندر قدمت اندازم

وین خیالی است، که اندر سرِ بسیاران است

 

سلمان ساوجی 

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۵۷

تا توانی دلی بدست آور

دل شکستن هنر نمی باشد

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۱:۵۸

 

در این دیارِ غریب ای دل،‌ نشانِ ره ز چه کس پرسم؟

که همچو برگِ زمین‌خورده، اسیرِ پنجهٔ طوفانم

 

نادر نادرپور

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۱:۵۸

میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۲:۰۳

تو دریای من بودی آغوش واکن

که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۰۴

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۲:۰۶

مرغ دلم فریاد یا هو می زند 

گم کرده معشوقش که کو کو می زند

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۲:۰۶

مرغ دلم فریاد یا هو می زند 

گم کرده معشوقش که کو کو می زند

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۰۷

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

وندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۲:۰۹

 

دوامِ عشق اگر خواهی، مکن با وصل آمیزش

که آبِ زندگی هم می‌کند خاموش آتش را

 

صائب

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۱۰

ای هدهد صبا به سبا میفرستمت

بنگر که از کجا به کجا میفرستمت

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۲:۱۰

از هر نظر تو عید پسند دل منی 

هم دیده هم مدیده پسندیده ام تو را

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۱۲

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۲:۱۷

 

ای کاشکی میانِ منستیّ و دلبرم

پیوندی این‌چنین، که میانِ من و غم‌ است

 

سعدی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۱۸

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

راضیه
۲۷ شهریور ۲۲:۲۲

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم 

دولت صحبت آن مونس جان مارا بس

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۲۳

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد

راضیه
۲۷ شهریور ۲۲:۲۵

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز

هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

علی محمدرضائی
۲۷ شهریور ۲۲:۲۶

دلم تنهاست ماتم دارم امشب        دلی سرشار از غم دارم امشب

 

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۲:۲۶

در این عهد از وفا بویی نمانده‌ست

به عالم آشنارویی نمانده‌ست

چه آتش سوخت بستانِ وفا را

که از خشک و ترش بویی نمانده‌ست؟!

 

خاقانی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۲۶

دوستی اندر کس نمیبینم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۲:۲۷

دل بر گذرِ قافلهٔ لاله و گل داشت

این دشت که پامالِ سوارانِ خزان است

 

سایه

راضیه
۲۷ شهریور ۲۲:۲۹

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۲۹

تو نیکی میکن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۲:۳۰

که فراخ است جهان و دلِ غمگینِ تو تنگ..

 

خواجو

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۳۲

گفت دانایی که گرگی خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۲:۳۲

گفتم این گوی مدور که زمین خوانی چیست

گفت سنگی است کهن خورده بر او تیپایی

راضیه
۲۷ شهریور ۲۲:۳۳

 

زکوی میکده دوشش به دوش می بردند 

 امام شهر که سجاده می کشید به دوش

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۲:۳۳

رسمِ عشّاقْ وفا، خویِ بتان بد‌‌عهدی‌ است

این حکایت نه به عهدِ تو و دورانِ من است

 

سلمان ساوجی


+ ۲۲:۳۲، همزمان یکی ر می‌ده، یکی ز، دو تا گ :))

راضیه
۲۷ شهریور ۲۲:۳۶

تا نیست نگری ره هستت ندهند

وین مرتبه با همت پستت ندهند

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۲:۳۸

دلدار به من گفت که شرمت بادا

رخسارِ من اینجا و تو بر گل نگری؟

 

مولانا

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۳۸

تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را                  

به زبان خود بگویی که به حسن بی نظیرم

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۳۹

عه !!

مگه "ت" نبود؟ :)))

راضیه
۲۷ شهریور ۲۲:۴۱

ماییم و نوای بی نوایی

بسم لله اگر حریف مایی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۴۲

یک شبی مجنون نمازش را شکست

 بی وضو در کوچه لیلا نشست

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۲:۴۳

تن زدن: خاموش بودن، سکوت کردن.

تن زدم، لیک دلم نعره‌زنان می‌گوید:

بادهٔ عشقِ تو خواهم که دگرها بادند

 

مولانا

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۴۴

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر

راضیه
۲۷ شهریور ۲۲:۴۴

 

تا تو نگاه میکنی , کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو , این چه نگاه کردن است

 

 

هعیییی ننه :(((

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۲:۴۵

@ راضیه

+تا تو نگاه میکنی...تکراری است :)))

راضیه
۲۷ شهریور ۲۲:۴۵

آذری جهرمی هم دعوت کنید بیاد ببینه از ت باید بگیم تا ارسال بشه به میم رسیدن الباقی جمع 😂

پاسخ :

:)))
فرشته ی روی زمین
۲۷ شهریور ۲۳:۰۱

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو

 تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام

_رهی معیری

 

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۳:۰۴

من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه

صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۳:۰۴


ما خسته‌ایم، خسته به معنای واقعی 
دل‌های ما شکسته به معنای واقعی

ما لشکریم، لشکر پخش و پلا که دید؟
خیل ز هم گسسته به معنای واقعی


حسین‌ جنتی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۰۶

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم      

در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۱۳

مژگانِ تو تا تیغِ جهان‌گیر برآورد

بس کُشتهٔ دل‌زنده که بر یکدگر افتاد..

 

حافظ

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۳:۱۳

محبوب دلم ز من جدایی تا کی

من در طلب و تو بی وفایی تا کی

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۱۷

یاد او شب تا سحر بیدار می‌دارد مرا

تا سحر با دیده‌ی خون‌بار می‌دارد مرا

 

هرکسی در زندگانی با خیالی دل‌خوش است

عشق خوشدل از خیال یار می‌دارد مرا


غلامعلی حداد عادل :))

+ الان شبکهٔ دو داره صحبت می‌کنه، گفتم یه ی هم از استادمون تقدیم کنم :دی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۱۷

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۳:۱۹

‏تو مست خواب نوشین تا بامداد و بر من
شب‌ها رود که گویی هرگز سحر نباشد

سعدی

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۳:۱۹

دل را نگاه گرم تو دیوانه می کند

 آیینه را رخ تو پری‌خانه می کند

صائب

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۳:۲۰


دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت
خاقانی

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۲۱

تو بارانی که بر خاک کویر تشنه می‌باری

تو مهتابی که روشن می‌کنی شام سیاهم را


غلامعلی حداد عادل :)))

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۳:۲۲

ای وای منا گر تو به چشم همه کس ها

زان گونه نمایی که به چشم من درویش

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۲۴

شوق هزار غنچه نشکفته با من است

تا بشکفد به باغ بهاری، هنوز هم

سر می‌نهم به بالش حسرت، درین امید

تا سر نهم به دامن یاری، هنوز هم


غلامعلی حداد عادل :))))

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۲۵

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش 

هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۲۶

تو مروارید و من غواص تنهایی که می‌جوید

تو را در قعر دریای زمردگون چشمانت

 

غلامعلی حداد عادل :|

البته دقیقاً متوجه نشدم چی میگه و مفعول می‌جوید چیه :|

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۳:۲۹

ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم

آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم

فرخی یزدی

+ مفعول می جوید، «تو» را در مصرع دومه.

فکر می کنم بعد از «تو»، «را» رو یادت رفته بذاری دردانه

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۳۰

تو را که هر چه مراد است در جهان داری     

چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۳:۳۰

یک دور بزن تا که تماشای تو امشب

آغاز کند ماهِ جدیدِ قمری را...

شیخی

@دردانه
:)))

یه را جا نیفتاده تو را در قعر...؟ 

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۳۳

از مکافات عمل غافل مشو     

گندم از گندم بروید جو ز جو

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۳:۳۶

وز سخن گفتنش چنان مستم
که ندانم جواب گفتارش...
سعدی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۳۷

شب ها منم و چشمک محزون ثریا

با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۳:۴۰

تو کمان کشیده و در کمین

که زنی به تیرم و من غمین

همه غمم بود از همین

که خدا نکرده خطا کنی

 

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۳:۴۰

ترک خودپرستی کن عاشقی و مستی کن

تا ز دام غم خود را چون رهی رها بینی

رهی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۴۱

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم 

دولت صحبت آن مونس جان مارا بس

مهناز ...
۲۷ شهریور ۲۳:۴۳

سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من

چون قحط دیده ای که به نعمت رسیده است

رهی

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۴۵

@ مهناز و فاطمه

آره راست می‌گین. سپاس‌گزارم.

 

طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید

از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است

 

رهی معیری

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۴۸

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۷ شهریور ۲۳:۵۰

من کمی بیشتر از عشق تو را می‌فهمم

عشق راه و روش بچه دبستانی‌هاست

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۵۰

مَسِپار دل به هر کس که رخ چو ماه دارد

به کسی سپار دل را که دلت نگاه دارد

 

سلمان ساوجی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۵۲

دوستی با هرکه کردم خصم مادر زاد شد

آشیان هرجا نهادم لانه صیاد شد

فاطمه :)
۲۷ شهریور ۲۳:۵۲

دل شاد از دل زارش خبر نی
تن سالم ز بیمارش خبر نی
نه تقصیره که این رسم قدیمه
که آزاد از گرفتارش خبر نی
باباطاهر

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۵۵

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۵۶

 

راهِ دل و دینم زد، آن عارضِ گندمگون

نَبوَد به جز این معنی، میراثِ من از آدم

جامی

حدیث ツ
۲۷ شهریور ۲۳:۵۷

می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی ست

آن زمان، هر دل فقط یک بار عاشق می شود

دُردانه ‌‌
۲۷ شهریور ۲۳:۵۸

در این ره هر نفس صد خون بریزد

نیارد خواستن کس خون‌بهایی

(راه عشقو میگه)

 

عراقی

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۰۰:۰۲

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم

هر چند در این عـهد خریدار ندارد...


@دردانه

مرسی از توضیح :)))

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۰۰:۰۶

دانی که چه‌ای از پسِ این در به دری‌ها؟

خوابِ سحری در پیِ کابوسِ شبانه


حسین منزوی


+ شبتون به‌خیر دوستان :) من رفتم بخسبم!

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۰۰:۱۲

هرکسی از ظن خود شد یار من

از درون من نجست اسرار من

 

+شب بخیر :)

بندباز **
۲۸ شهریور ۰۰:۲۷

سلام

برای من سوال شده که چرا این روز بر اساس زادروز شهریار نامگذاری شده و نه مثلا فردوسی یا سعدی یا اصلا نیما یوشیج یا شاملو...؟! 

پاسخ :

سلام :)
کامنت پایین، شباهنگ یک سری توضیحات براتون در این مورد نوشته :)
دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۰۰:۴۵

سلام بندباز

برای فارسی، دو روز رو به‌عنوان روز بزرگداشت در نظر گرفتن. روز بزرگداشت فردوسی، ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسیه و روز ۲۷ شهریور، روز درگذشت شهریار، روز بزرگداشت شعر فارسی. یکی برای زبانه، یکی برای شعر‌. خوبه که یکیشون از زمان قدیم باشه یکی از معاصر. و چون وقتی میگن شعر، همه‌مون بیشتر یاد شعر سنتی (اونی که وزن و قافیه داره) می‌افتیم، نیما و سهراب و شاملو و... انتخاب نشدن. سعی کردن کسیو انتخاب کنن که هم معاصر باشه، هم سبکش سنتی باشه‌ :)

 

+ دیگه واقعاً رفتم بخسبم :))

پاسخ :

سلام
مرسی از توضیحاتت شباهنگ عزیز ^_^
جانان
۲۸ شهریور ۰۲:۰۱

سلام و درود بر همگی 

 

به به ! 

دستتون درد نکنه 

حیف ک دیر رسیدم 

 

بهرحال مینویسم و بیت ها رو نخوندم و امیدوارم تکراری نباشه 

نکوهش مکن چرخ نیلوفری را

برون کن ز سر با خیره سری را ـ ناصر خسرو

پاسخ :

سلام و روز بخیر
خواهش میکنیم :)
مشاعره همچنان ادامه داره و خوشحال میشیم که شرکت کنید :)
:)

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۰۳:۰۷

از روزگار گل دل و جان شاد و خرمست

یارب چه روزگارست این روزگار گل

 

مسعود سعد سلمان

گیلبرت ‌‌
۲۸ شهریور ۰۳:۴۸

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ

عشقبازان چنین مستحق هجرانند

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۰۴:۰۹

دامن ز خود فشانده و دست اندر آستین

پای از جهان برون و سر اندر کمند عشق

 

سیف فرغانی

 

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۰۷:۰۶

قصه به هر که می‌برم فایده‌ای نمی‌دهد

مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی

 

سعدی

زنگ فارسی
۲۸ شهریور ۰۹:۱۷

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب

بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟

 

حافظ

فرشته ...
۲۸ شهریور ۰۹:۳۰

دوش در بزم که بیدار نشستی؟ که کنون

نیم روز است و بود چشم تو خواب آلوده

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۰۹:۳۹

هر آن نظر که به دیدارِ دوست کردی باز

ضرورت است که از دیگران فروبندی

 

اوحدی

فرشته ...
۲۸ شهریور ۰۹:۴۲

یار آنچا و من اینجا، وه چه باشد گر فلک

یار را اینجا رساند یا برد انجا مرا

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۰۹:۴۷

ای ابرِ رهگذار! به برقی نوازشی

بر کشتزارِ ما اگرت نَم نمی‌رسد

 

شفیعی کدکنی

فرشته ...
۲۸ شهریور ۱۱:۵۰

دلم هوای تو دارد ، هوای زمزمه‌ات

بخوان که جاری آواز جویبار تویی ...

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۱:۵۴

یا رب نپسندی که بخواهم ز تو چیزی

یا رب به کریمی خود از خواهشم انداز

 

رضی‌الدین آرتیمانی

 

فرشته ...
۲۸ شهریور ۱۲:۰۱

زمانه قرعه نو می‌زند به نام شما

خوشا شما که جهان می‌رود به کام شما

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۲:۰۲

آن بت گل‌چهره یا رب بسته از سنبل نقاب

یا به افسون کرده پنهان در دل شب آفتاب

 

رشحه

فرشته ...
۲۸ شهریور ۱۲:۰۹

باید از سمت خدا معجزه نازل بشود

تا دلم، باز دلم، باز دلم، دل بشود

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۲:۲۰

دیشب که مرا جان و دل از داغِ تو می‌سوخت

آرامِ دل و آرزوی جانِ که بودی؟!

 

خواجو

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۲:۳۹

یک نیمه عمر خویش ببیهودگی بباد

دادیم و ساعتی نشدیم از زمانه شاد

 

ازرقی

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۲:۴۲

دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم

چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۲:۵۴

تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد

ادبِ عاشقانه اجازه نداده شاعر آخرش بگه جز تو، ما هم نگیم؟

 

خاقانی

دال بدید :)

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۲:۵۷

دل در غم او غرقه خون گشته و بی رحم

باور نکند پاکی دل را عجب است این

 

لاهوتی

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۳:۱۰

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی :)

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۳:۱۳

یک بار به من قرعهٔ عاشق شدن افتاد

یک بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه

 

 

فاضل نظری

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۳:۱۵

همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌ هاست

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۳:۱۸

تو بی‌وفا و اجل در قفا و من بیمار

بمردم از غم و جز این چه انتظاری بود

 

بهار

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۳:۲۰

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد

ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد

بقچه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۳:۳۳

دارم از زلف سیاهت گله چندان که مپرس

که چنان زو شدم بی سر و سامان که مپرس

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۳:۳۵

سحر بلبل حکایت با صبا کرد

که عشق روی گل با ما چه‌ ها کرد

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۳:۴۸

- در باطن ِ من جان ِ من از غیر ِ تو ببرید!

+ مطمئنی؟

- آره بابا.. "محسوس شنیدم من، آواز ِ بریدن"

+ عه خب پس هیچی^_^

 

مولانا

 

نون بدین دوستان

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۳:۵۱

نوش داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا؟

نسرین ⠀
۲۸ شهریور ۱۳:۵۲

از تخت‌ها و چشم‌ها یک روز  می‌افتد

شاهی که نشناسد غم سربازهایش را

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۳:۵۳

از پی تعلیم آن بسته دهن

از زبان خود برون باید شدن

 شما ببین قرن هفت مولانا چطوری از روانشناسی کودک حرف میزنه. میگه به زبون خود بچه باید باهاش حرف زد برای تربیت کردنش. قرن هفت. چیز کمی نیستا.

 

+ وقتی دو تا نسرین همزمان الف میدن

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۳:۵۵

آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۴:۰۰

در دلم مهر کسی خانه نکرده است، بیا

خانه خالی است، نگه‌داشته‌ام جای تو را

 

ولی نباید اینجوری روراست می‌گفت "خانه خالی است" 

حالا شاعر که خانهٔ دل رو گفته البته :))

 

احمد کمالپور

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۴:۰۱

آری آری جان خود در تیر کرد آرش

کار صدها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش

 

سیاوش کسرایی 

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۴:۰۳

شب های شعرخوانی من بی فروغ نیست

اما تو بی چراغ بیا تا ببینی ام

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۴:۰۵

من خود از غم شکسته‌دل بودم

عشقت آمد تمام‌تر بشکست

 

خاقانی

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۴:۰۶

تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو

پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۴:۰۸

وه چه شیرین است رنج بردن، پا فشردن

در ره یک آرزو مردانه مردن...


ابتهاج

 

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۴:۱۰

نرگسم سوی چمن خواند و سروم سوی باغ

من مردد که دهم دل به کدام ای شیراز

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۴:۱۲

زندگی هنگامه فریادهاست 

سرگذشت درگذشت یادهاست


مشفق کاشانی

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۴:۱۴

تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید

دلم می سوزد و کاری ز دستم برنمی آید

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۴:۱۹

دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم

در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی


شیخ بهایی

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۴:۲۰

یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند

این بار می برند که زندانی ات کنند

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۴:۲۳

دانی از زندگی چه می خواهم

من تو باشم، تو، پای تا سر تو

زندگی گر هزار باره بود

بار دیگر تو، بار دیگر تو


فروغ

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۴:۳۲

وفا کنیم و ملامت کشیم وخوش باشیم 

که در طریقت ما کافریست رنجیدن 

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۴:۳۷

نیست کند هست کند بی دل و بی دست کند

باده دهد مست کند ساقی خمار مرا


مولانا

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۴:۳۹

از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۴:۴۷

دوست دارمش 

مثل دانه‌ای که نور را 

مثل مزرعی که باد را 

مثل زورقی که موج را 

یا پرنده‌ای که اوج را 

دوست دارمش 

 

فروغ فرخزاد

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۱۴:۵۰

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان

که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۵:۳۲

چون شعر حدیث موقوف‌المعانیه بقیه‌شم بنویسم:

مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت

گفت ای چشم و چراغ همه شیرین‌سخنان

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود

بندهٔ من شو و برخور ز همه سیم‌تنان

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۱۵:۳۳

نزادی مرا کاشکی مادرم

وگر زاد، مرگ آمدی بر سرم

 

که چندین بلاها بباید کشید

ز گیتی همه زهر باید چشید!

 

درختی‌ست این، برکشیده بلند

که بارش همه زهر و برگش گزند

 فردوسی

این بیت‌ها از زبان سیاوشه. اوج درماندگی.

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۸ شهریور ۱۶:۰۹

یک پیاله شعر تازه یک وجب دلواپسی

زیر قیمت می‌فروشم، مشتری دارد کسی؟

حوریا ش (رسا)
۲۸ شهریور ۱۶:۱۵

یک نگاه توام از نقد دو عالم بس بود

یک نظر دیدم و تاوان دو عالم دادم 

من اگر رشته پیمان تو بستم ز ازل

پای پیمان تو هم تا به ابد ایستادم

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۸ شهریور ۱۶:۳۸

مرغ دل ما را که به کس رام نگردد

آرام تویی! دام تویی! دانه تویی تو!

همطاف یلنیـــز
۲۸ شهریور ۱۶:۴۰

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۶:۴۸

دلم را در نظر آمد دهانت

عجب چون آمد او را در نظر هیچ

 

سیف فرغانی

همطاف یلنیـــز
۲۸ شهریور ۱۶:۵۱

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد

بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۶:۵۴

دلم به چشم تو آمد به دودمان سیاه

حذر نکرد همانا ز خان و مان سیاه

 

ابن حسام خوسفی

 

 

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۸ شهریور ۱۶:۵۷

هزاران جان ما و بهتر از ما

فدای تو که جانِ جانِ جانی

همطاف یلنیـــز
۲۸ شهریور ۱۷:۰۲

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

آرتمیس ツ
۲۸ شهریور ۱۷:۰۴

راز که بر غیر نگفتیم و نگوییم 

با دوست بگوییم که او محرم راز است 

حافظ 

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۷:۰۶

تا به مهر تو تولا کرده‌ام

از همه خوبان تبرا کرده‌ام

هر غمی کاید به روی من ز تو

جای آن در سینه پیدا کرده‌ام

 

انوری

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۸ شهریور ۱۷:۱۱

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی

مفروش خویش ارزان، که تو بس گران‌بهایی

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۷:۱۳

یک دمک، با خودآ، ببین چه کسی

از که دوری و با که هم‌نفسی

 

شیخ بهایی

همطاف یلنیـــز
۲۸ شهریور ۱۷:۲۱

یک دفتر ویک پرسش ویک پاسخ ویک نه!

من شاعر نفرین شده ی چارمحالم...!!

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۷:۲۶

من چه می دانم سرانگشتش چه کرد

در میان خرمن گیسوی من

آنقدر دانم که این آشفتگی

زان سبب افتاده اندر موی من

 

فروغ

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۷:۲۷

نیکو نکوست غازه و گلگونه

نبود ضرور چهره‌ی زیبا را


پروین اعتصامی

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۷:۳۰

ابریق می مرا شکستی ربی

بر من در عیش را ببستی ربی

من می خورم و تو می کنی بدمستی

خاکم به دهن مگر تو مستی ربی

 

خیام

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۷:۳۳

یارم تویی به عالم یار دگر ندارم

تا در تنم بود جان دل از تو برندارم

 

انوری

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۷:۳۴

ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم

پوشیده چه گوییم همینیم که هستیم

 

فرصت شیرازی

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۷:۳۵

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا

وز هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا

 

جبلی

 

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۷:۳۸

از رنج کشیدن آدمی حر گردد

قطره چو کشد حبس صدف در گردد

گر مال نماند سر بماناد به جای

پیمانه چو شد تهی دگر پر گردد

 

خیام

گلاویژ ...
۲۸ شهریور ۱۷:۴۰

داری تو ندیمان گزیده که بدیشان

صدر همه احرار فزوده‌ست تجمل

 

جبلی

مهناز ...
۲۸ شهریور ۱۸:۰۳

لبخند نهاد بر لب من

بر غنچه گل شکفتن آموخت

پس هستی من ز هستی اوست

تا هستم و هست دارمش دوست 


ایرج میرزا

 

آرتمیس ツ
۲۸ شهریور ۱۸:۳۵

تا کی نامی شدم از نام نبردم سودی 

گر نمردم و این گوشه گمنامیها 

شهریار 

زهرا میم
۲۸ شهریور ۱۹:۵۸

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت

و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت

حافظ

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۲۰:۱۳

تو هستیِ من شدی، از آنی همه من

من نیست شدم در تو از آنم همه تو

 

مولانا

بندباز **
۲۸ شهریور ۲۱:۴۵

سلام دردانه. ممنونم. نمی دونستم دو روز جداگانه داریم. باز با این حال من فکر می کنم تاثیری که نیما در شعر و ادبیات ایران داشته به نوعی همون تاثیری بوده که فردوسی در زمان خودش داشته. شهریار در جایگاه خودش محترم هست و اشعارش هم قطعا برای دوستدارنش خیلی زیباست. ولی گزینه های بهتری برای نامگذاری این روز وجود داشتند.

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۲۲:۰۷

@ بندباز

دو تا بنیاد هم داریم. بنیاد سعدی که تمرکزش روی زبان فارسیه و تهرانه و بنیاد شهریار که تمرکزش شعر فارسیه و تو شهر تبریزه. گوگل کنید میاره هر دو رو. 

نظر شخصیم اینه که اهداف جانبی این انتخاب، وحدت‌بخشی بوده. تو ایران گویشور ترک زیاد داریم ولی فرهنگستان زبان ترکی نداریم. شاید شاید شاید! یه دلیلش این بوده که دل ترک‌ها رو به دست بیارن. نظر شخصیمه البته. ضمن اینکه مجدداً تأکید می‌کنم وقتی میگن شعر، مردم یاد وزن و قافیه می‌افتن تا شعر نیمایی. پروتوتایپ شعر، انگار غزل و مثنویه.

رامین :)
۲۸ شهریور ۲۲:۵۶

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۲۳:۱۰

یک ذرّه اگر مهر و وفا داشتی ای مه

از یادِ تو این‌گونه فراموش نبودیم

 

فرخی یزدی

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۸ شهریور ۲۳:۱۰

یک بغل حرف ولی محض نگفتن دارم 

روح نفرین‌شده‌ای در قفس تن دارم

حدیث ツ
۲۸ شهریور ۲۳:۱۴

من‌ پریشان تر از آنم که تو میپنداری

شده آیا ته یک شعر تَرَک برداری؟

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۸ شهریور ۲۳:۲۰

یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن
ور می‌کنی کرم کن و از هم جدا مکن

عینک ...
۲۸ شهریور ۲۳:۳۱

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند

جوانان سعادتمند  پند پیر دانا را ...

دُردانه ‌‌
۲۸ شهریور ۲۳:۳۸

 

افسوس که پیشِ تو ندارد هنرم قدر

ای کاش به جای هنرم سیم و زری بود

 

شفیعی کدکنی

فرشته ...
۲۹ شهریور ۰۰:۰۵

دل بیمش از این نیست که در بند تو افتد

ترسد که کنی روزی از این بند رهایش

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۰۰:۳۳

شب به خیر گفتن ما محض رضای ادب است 

ورنه چون شب برسد اول بیداری  ماست 

گلاویژ ...
۲۹ شهریور ۰۱:۰۱

تا کی ز جوی هر مژه‌ام اشک و خون رود

یک ره ز در درآ،که غم از دل برون رود

 

حزین لاهیجی

فرشته ...
۲۹ شهریور ۰۱:۱۰

دوش سیلاب خیالت می‌گذشت از خاطرم

خانه‌ی دل بر سر ره بود ، ویران کرد و رفت

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۰۱:۲۴

تو که از مهنت دیگران بی غمی 

نشاید که نامت دهند آدمی 

جانان
۲۹ شهریور ۰۲:۱۳

سلام و درود بر همه 

 

یارب تو گلم سرشته ای من چه کنم 

پشم و قصبم تو رشته ای من چه کنم  ـ خیام 

دُردانه ‌‌
۲۹ شهریور ۰۲:۲۶

من عملهٔ مرگِ خود بودم

و ای دریغ که زندگی را دوست می‌داشتم!

آیا تلاشِ من یکسر بر سرِ آن بود

تا ناقوسِ مرگِ خود را پُر صداتر به نوا درآورم؟

من پرواز نکردم

من پَرپَر زدم!

 

شاملو

جانان
۲۹ شهریور ۰۲:۳۴

ممنون دُردونه ی عزیز 

 

یک بیت مهمونمون کنی ما را بس است :)

 

منع واعظ ز خرافات زغئغای عوان 

نتوانیم ولیکن بدل انکار کنیم ـ جامی 

جانان
۲۹ شهریور ۰۲:۳۵

 

منع واعظ ز خرافات زغوغای عوام865 

نتوانیم ولیکن بدل انکار کنیم ـ جامی 

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۰۲:۳۶

می دانم سبزه ای را بکنم خواهد مرد 

می روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم

سهراب سپهری 

دُردانه ‌‌
۲۹ شهریور ۰۲:۳۹

ماه می‌گذرد 

در انتهای مدارِ سردش

ما مانده‌ایم و 

روز نمی‌آید

 

شاملو

جانان
۲۹ شهریور ۰۲:۴۰

موی سپیدم فلک ب رایگان نداد 

من این نقد ب رشته ی جوانی خریده ام  ـ معینی کرمانشاهی

جانان
۲۹ شهریور ۰۲:۴۲

در راه طلب عاقل دیوانه یکیست 

در مذهب عشق خویش و بیگانه یکیست  ـ ؟

 

؟  ب معنی این هست ک شاعرش یادم نمیاد :)

جانان
۲۹ شهریور ۰۲:۴۳

منم چواب هر دوتون رو دادم :))

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۰۲:۵۸

تیرکی پا می کشد از بام ها 

صبح می خندد به راه شهر من 

دود می خیزد هنوز از خلوتم 

با درون  سوخته ام دارم سخن 

سهراب سپهری 

 

+ زنجیره مشاعره داشت پاره می شد . شرمنده 

جانان
۲۹ شهریور ۰۳:۰۱

عذر میخام اگر پابرهنه پریدم وسط مشاعره تون 

 

نگر آنکه گفتار او بشنوی 

اگر پارسی گوید ار پهلوی  ـ فردوسی

دُردانه ‌‌
۲۹ شهریور ۰۳:۰۵

 

یادِ تو کنم، دلم تپیدن گیرد

خونابه ز دیده‌ام چکیدن گیرد

 

مولانا

جانان
۲۹ شهریور ۰۳:۰۷

در پای گنه شد دل بیمارم پست 

یارب چه شود اگر مرا گیری دست ـ سعدی 

دُردانه ‌‌
۲۹ شهریور ۰۳:۳۵

 

تنها دلِ من است گرفتار در غمان

یا خود در این زمانه دلِ شادمان کم است؟

 

سعدی

جانان
۲۹ شهریور ۰۳:۴۴

تو را بخت یاراست و دولت رهی 

که در پای معشوق جان میدهی ـ سعدی

معصو مه
۲۹ شهریور ۱۰:۰۸

یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است

میله های قفسم را نشمارم چه کنم

معصو مه
۲۹ شهریور ۱۲:۵۵

منم اون کـسی که برات جونشو
اگه پاش بیاد حاضره رَد کنـه
فقـط واسه این که نباشه غمت
واست حـاضره با خـودش بد کنه

یاسمین صالح زاده

AliReza ‌‌
۲۹ شهریور ۱۳:۰۷

همه ی سهم من از عشق تو غم بود ولی

دوست دارم کـه تو را شاد ببینم ای دوست

 

سلمان هراتی

معصو مه
۲۹ شهریور ۱۴:۰۱

تا پر فشانده‌ایم ز خود هم گذشته‌ایم

دنیا غم تو نیست‌که نتوان از آن‌گذشت

بیدل دهلوی

مهناز ...
۲۹ شهریور ۱۴:۱۴

تا دل نمی برم به کسی دل نمی دهم

صیاد من نخست گرفتار من شود

 

صائب

معصو مه
۲۹ شهریور ۱۴:۴۱

در عشق تو بی قراری آموخته ایم
در میکده ات خماری آموخته ایم
لقمان صفتیم و این وفاداری را
از اینکه وفا نداری آموخته ایم !
احمد پروین

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۱۵:۳۱

مهربان وساده و بی کینه است 

مثل نوری در آینه است 

 

مهناز ...
۲۹ شهریور ۱۵:۴۵

تو برفتی و ز هجرت دل بیمار گریست

آسمان هم به گرفتاری من زار گریست

 

پژمان بختیاری

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۱۵:۵۹

تکیه گاهم اگر امشب لرزید 

بایدم دست به دیوار گرفت 

با نفس های شبم‌ پیوندی است

قصه ام دیگر زنگار گرفت 

سهراب سپهری 

معصو مه
۲۹ شهریور ۱۸:۰۳

تو شیرین تر از آن هستی که شادابیت کم گردد

و از خود تلخ میپرسم خرابم می شوی آیا؟!

؟

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۱۸:۳۷

ابری نیست 

بادی نیست 

می نیشنم لب حوض 

گردش ماهی ها ، روشنی ، من ، گل ، آب 

پاکی خوشه ی زیست 

معصو مه
۲۹ شهریور ۱۹:۳۸

تو نیستی که ببینی چقدر تنهایم
به روی غربت آیینه دست می سایم
مگر که در شب و طوفان کنار من باشی
که من بدون تو تا صبح هم نمی پایم

یداله گودرزی

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۲۱:۲۶

مهربانی هست ، سیب هست ایمان هست 

آری تا شقایق هست زندگی باید کرد 

معصو مه
۲۹ شهریور ۲۱:۳۶

دلِ شکسته ام آخر شکافت دریا را
بدون آنکه بیابد عصای موسی را
تبر به دوش به دنبال خویش می گردم
که بشکنم مگر این «لات» بی سر و پا را
محمد رضا طاهری

جانان
۲۹ شهریور ۲۲:۴۱

سلام و درود 

 

اگر داری دلی  در سینه ی تنگ 

مجال  غم در او فرسنگ فرسنگ ـ وحشی

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۲۳:۲۷

سلام :)

 

گفتم نکش کودک نو زمزمه را 

گفت : آن مرغ کدام است که صیاد ندارد ؟ 

جانان
۲۹ شهریور ۲۳:۳۱

دورخی تا نبود سوی عبادت نرویم

چه توان کرد که ما عاشق زوریم هنوز ـ معینی کرمانشاهی

آرتمیس ツ
۲۹ شهریور ۲۳:۵۹

زندگی گرچه گهی زیبا نیست 

یا که تلخ است و دگر گیرا نیست 

رسم این قصه همین است و همه می دانیم 

که نه پایدار غم است و نه که شاد می مانیم 

سهراب سپهری 

رامین :)
۳۰ شهریور ۰۰:۱۱

ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها 

خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

جانان
۳۰ شهریور ۰۱:۲۰

موج ز خود رسته ای تیز خرامید و گفت 

هستم اگر میروم گر نروم نیستم  ـ اقبال لاهوری

آرتمیس ツ
۳۰ شهریور ۰۲:۱۴

مرد بقال از من پرسید : چند من خربزه می خواهی ؟ 

من از او پرسیدم : دل خوش ،  سیری چند ؟ 

عینک ...
۳۰ شهریور ۰۲:۲۶

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا...؟

 

«حافظ»

جانان
۳۰ شهریور ۰۲:۲۷

دریغا که در صحن این کهنه باغ 

چه آواز قمری چه غوغای زاغ ـ امیری 

جانان
۳۰ شهریور ۰۲:۳۰

پاسخ عینک 

 

افتادگی آموز اگر طالب فیضی 

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است ـ سعدی  

آرتمیس ツ
۳۰ شهریور ۰۲:۳۴

تک‌تک، ستاره‌ها آب می‌شوند
و شب
بریده‌بریده
به سایه‌های خرد تجزیه می‌شود
و در پس هر چیز
پناهی می‌جوید.
و نسیم خنک بامدادی
چونان نوازشی‌ست.

شاملو 

عینک ...
۳۰ شهریور ۰۲:۳۵

ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند

ساقی بده بشارت پیران پارسا را...

 

«حافظ»

جانان
۳۰ شهریور ۰۲:۵۳

ای دل درویش با خوبان نظر بازی مکن

کاندر این بازیچه نقد دین و دل در باختی  ـ هلالی 

معصو مه
۳۰ شهریور ۰۳:۱۶

یک غزل پیش تر از مرگ مرا دار بزن
شرح این واقعه را در همه جا جار بزن
واقعه چیست؟ اذا زلزلت الارض، عزیز
قدمی با غم این لحظه ی ناچار بزن

؟

جانان
۳۰ شهریور ۰۳:۳۳

نه ز آن می که غم را بسوزد بساط 

از آن می که آتش زند در نشاط ـ نشاط

معصو مه
۳۰ شهریور ۰۳:۴۲

طعم تو را همیشه ولی بو کشیده ام
آنگاه که کنارمی و حرف میزنی

مهدی فرجی

جانان
۳۰ شهریور ۰۳:۵۳

یا تو با درد من بیامیزی 

یا من از تو دوا بیاموزم ـ عراقی

دُردانه ‌‌
۳۰ شهریور ۱۳:۴۶

من درد در رگانم

حسرت در استخوانم

چیزی نظیر آتش در جانم پیچید

 

شاملو

حدیث ツ
۳۰ شهریور ۱۳:۵۸

دور از منی آن‌گونه که این برکه از آن ماه

نزدیکتری از رگ گردن به من اما

آرتمیس ツ
۳۰ شهریور ۱۴:۱۴

امشب به قصه دل من گوش میکنی

فردا مرا چو قصه فراموش می کنی

هوشنگ ابتهاج

حدیث ツ
۳۰ شهریور ۱۴:۱۸

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت 

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد 

بلاگردون بلاگرونه
۳۰ شهریور ۱۴:۲۴

 

دل را حضور نیست دمی بی حضور او

خرم دلی که شاد بود با سرور او

 

ابن حسام خوسفی

آرتمیس ツ
۳۰ شهریور ۱۶:۲۱

و خدایی که در این نزدیکی است 

لای این شب بوها 

روی آن کاج بلند 

روی قانون گیاه 

معصو مه
۰۱ مهر ۰۸:۱۸

هوا آرام
شب خاموش
راه آسمان ها باز
زمان
در بستر شب خواب و بیدار است
فریدون مشیری

میلیونر
۱۰ مهر ۰۲:۰۰

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کوی خرابات مقام است

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفان