یلداگردون

 

در هجوم سختی‌ها و تلخی‌ها این ماییم که چنگ زده‌ایم به زندگی و رهایش نمی‌کنیم. در این سال درد که اکثرمان خوردیم و خوابیدیم و خندیدیم به ریش آن جماعت رنجور داخل گود، در این سال درد که خوشی‌های معمول را هم نداشتیم، رسیده‌ایم به شب‌نشینی یلدا. شبی که گره خورده است به شعر و حرف و چای. بعد از نوروز، سیزده‌به‌در و ماه رمضان کرونایی، حالا نوبت به یلدای کرونایی رسیده است.
قرار شب یلدا از نخست به خوردن و پرخوری نبوده که، بوده؟ قدیمی‌تر‌ها، بیشتر از ما هوای خودشان را داشتند؛ نصف این خوراکی‌هایی که ما در این چند ساعت در خندق بلا می‌ریزیم، اصلش مال فصل سرد نیست، هندوانه مال تابستان و گرمای خرماپزان است نه چلۀ زمستان و برف و بوران.
اگر برویم و برسیم به اصل یلدا چیز زیادی از زرق و برق امروزی در سفره‌های قدیمی‌ترهایمان پیدا نمی‌کنیم. 
یلدایی که هر سال، بهانه‌ی خوبی بود برای دور هم جمع‌شدن‌ها و گفتن و خندیدن و حالِ خوب و دلِ شاد... امسال اما قرار است هر کدام از ما در خانه‌های خودمان، در جمع کوچک خانواده‌ی خودمان باشیم؛ چون نمی‌خواهیم با یک دورهمی چند ساعته تمام زحمات کادر درمان را نادیده بگیریم و باعث گسترده‌تر شدن زنجیره‌ی انتقال این بیماری منحوس بشویم. مگر نه؟
اما بلاگردون از شما دعوت می‌کند که با حفظ پروتکل‌های بهداشتی و رعایت فاصله‌ی اجتماعی این شب را مهمان ما باشید. به چه شکل؟
امشب در طولانی‌ترین شب سال، اینجا بزرگ‌ترین کرسی بلاگستان را راه می‌اندازیم. کنار این کرسی برای همه‌ ما جا هست. می‌خواهیم اینجا دور هم بنشینیم با هم حرف بزنیم و یک دورهمی یلدایی وبلاگی را در کنار دورهمی خانوادگی‌مان تجربه کنیم. 
گرمای این کرسی از آتش که نه از گرمی وجود شما و حرف‌هایتان خواهد بود. 
بنشینیم کنار هم و حرف بزنیم از هر چیزی که دوست داریم. 
از خاطره‌هایتان بگویید. از خاطره‌های خنده‌دار بسیار استقبال می‌شود:) از خاطره‌های یلدایی‌تان بگویید. حتی اگر خاطره وبلاگی دارید برایمان تعریف کنید.
برایمان شعر بخوانید. با هم‌دیگر فال حافظ بگیریم؛ نیت از شما، فال از بلاگردون.
اگر رسم و رسوم خاصی برای شب‌های یلدا دارید برایمان بنویسید.
بسیاری از ما جوان‌ترها هم که تنهایی و فرو رفتن در این ماسماسک‌های چند اینچی را به شب‌نشینی با فامیل هفت‌شنبه‌مان ترجیح می‌دهیم؛ پس این همه اصرار برای احیای سنت‌های قدیمی برای چیست؟
شما اگر جشن و آیین یلدا را از نو می‌نوشتید چه چیزی به آن اضافه می‌کردید؟ اصلا یلدای ذهنی شما چه شکلی است؟ بنویسید برایمان، توی این شب طولانی که بیشترمان سرمان توی گوشی است دور هم باشیم؛ خوش می‌گذرد:-)

۴۳ نظر ۳۵ موافق
Jesse Blueman
۳۰ آذر ۱۹:۲۵

یلداتون مباااارک اهالی بلاگردون و بلاگستووونی^_^

پاسخ :

یلدای شما هم خیلی مبااااارک رفیق بلاگستونی، به خوشی و لذت سپری کنی امشب رو*_*
محمود بنائی
۳۰ آذر ۱۹:۲۶

خب چراغ اول را من روشن میکنم، البته اگه آقا رمزی! بگذاره بنویسم و دیر نشه، شب یلدای امسال تنهاتر از هرساله واسه ما. امسال درسته خیلی از پرستارها و پزشکان سرکار هستن و بالطبع درگیر مشکلات به مراتب سخت تر،  اما فقط اونها نیستن که شیفتی هستن و کسانی مثل ما هم هستن که مشغولن و دور از جمع کوچک خانواده( شما بخوانید مادر). درسته که سنت ها و آداب و رسوم قدیمی ایرانی قشنگ هستن اما فکر میکنم معنای خودشون را به اون شکل که بودن از دست دادن و هر عیدی بدون دلخوشی هیچ معنایی نداره پس برای همتون دلی خوش و جیبی پر از پول آرزو میکنم. 

پاسخ :

خب چراغ اول که نه ولی چراغ دوم رو روشن کردید:) سلام ما رو هم به آقای رمزی برسونید:))
متاسفانه باید بگم که همین‌طوره، با گذر سال‌ها، آداب و رسوم ما از شکل سنتی‌شون فاصله گرفتن و قدری از اصالتشون رو ظاهراً از دست دادن. خصوصا امسال که درگیر کرونا هم هستیم و حتی این شب‌نشینی و گپ و گفت و که از مهم‌ترین آداب این مناسبت‌هاست ازمون گرفته شده. اما چیزی که مهمه دل خوشه و (جیب پر پول البته) :دی 
ما هم برای تمام مردم سرزمینمون، سلامتی، تندرستی، دلی خوش و جیبی پر پول آرزومندیم:)
زری ...
۳۰ آذر ۱۹:۲۶

سلام :))))

نیت کردم...

فال و بگیرید :))))

 

پاسخ :

سلام زری خانوم:)))
 چه کار خوبی کردید:)

اینم از سهم ما و فال شما:

گوهر مخزن اسرار همان است که بود
حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود

عاشقان زمره ارباب امانت باشند
لاجرم چشم گهربار همان است که بود

از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف تو همان مونس جان است که بود

طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید
همچنان در عمل معدن و کان است که بود

کشته غمزه خود را به زیارت دریاب
زان که بیچاره همان دل‌نگران است که بود

رنگ خون دل ما را که نهان می‌داری
همچنان در لب لعل تو عیان است که بود

زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند
سال‌ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود

حافظا بازنما قصه خونابه چشم
که بر این چشمه همان آب روان است که بود

سیده فرفره!
۳۰ آذر ۱۹:۳۶

سلااام

یلدای همگی مبارکا🍉😍

به امید اینکه همه تو خونه بمونن واقعا... ما همیشه یلدا رو چهار نفره گذروندیم و این از همه چیز برام قشنگ تره .. چون از صبح هرکسی داره یه قسمت کار رو انجام میده

معمولا خواهرجان مسئول پخت کیک و ژله و تزئیناته که من ازشون عکس بگیرم...بله بله نقش من بیشتر عکاسیه امشب😁 " دروغ چرا کلا تو هر شرایطی نقش من همینه "😎😂

انقدر من کارای دانشگاهم زیاده و تا هفته دیگه پنج تا شش ژوژمان دارم که واقعا نمیتونم زیاد هم بشینم تخمه بشکنم😂

خب القصه...من نیت کردم...فالمون هم برامون بگیرین شما😅

از الان بگم هرچی عاشقانه اینا اومد فال قاطی شده من مسئولیتش رو به عهده نمیگیرما🙄😂😂😂

 

پاسخ :

سلااااام به فرفره‌ی بلاگستان:)
 یلدای شما هم خیلی مبارک:))
این یلدا و دورهم‌نشینی‌های نُقلی هم می‌چسبه‌ها:) اصل لذت و درک این شب‌نشینی‌هاست فارغ از تعداد و شلوغی یا خلوتی اون جمع. 
چه خوب که هر کدوم یه گوشه کار رو گرفتید و به کسی فشار نمیاد و چه تقسیم کار عادلانه‌ای:)))
جدا از شوخی، مسئولیت کمی هم نیست، همیشه ثبت‌کننده‌ی لحظه‌های خوش باشی فرفره‌جان:))) چیزی که سال‌های سال می‌مونه همین لبخندهای قاب قشنگ توئه:))

ما امشب فقط فالتون رو می‌گیریم، تحلیلش پای خودتون:دی

اینم از فال شما:

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد

صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد

آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد

ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد


نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۱۹:۳۶

سلام 

برنامه تون چیه بلاگرهای خانه نشین؟

پاسخ :

سلام به نرگس بیانستان:)

بلاگر‌های خانه‌نشین لطفا پاسخگو باشید:))
نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۱۹:۳۹

آقا من مکانیسم فال دستمه جمعی رو درک نمی کنم

یکی بیاد برا من یه توضیح بده

پاسخ :

راستش منم درک نمی‌کنم:دی
ولی یه بار توی حافظیه برامون فال دسته‌جمعی گرفتن و اتفاقا خیلی هم فال جامعی از آب دراومد، هر تیکه‌اش مربوط به نیت یکی از ما بود:))
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۳۰ آذر ۱۹:۵۶

چهار تا زغال بندازید تو آتیش گرم‌تر بشهD:

پاسخ :

اگه برامون چایی آتیشی درست می‌کنی، ای به چشم:دی
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۳۰ آذر ۱۹:۵۸

@نرگس بیانستان

اینجا فکر نکنم فال دسته جمعی بگیرن. ولی ما از این کارها می‌کنیم. هر کی نیت خودش رو می‌کنه بعد فال رو می‌خونیم. هر کی برداشت خودشD:

پاسخ :

آره آره:)
ما فقط تو کار فال تکی هستیم، فال دسته‌جمعی نمی‌صرفه برامون:)))
نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۲۰:۱۰

سلام ب تیم بلاگردون

خب پس حالا که اینطور برا منم یه فال بگیرید 

پاسخ :

سلام به نرگس بیانستون تقدیم به شما

به وقت گل شدم از توبهٔ شراب خجل
که کس مباد ز کردار ناصواب خجل

صلاح ما همه دام ره است و من زین بحث
نیم ز شاهد و ساقی به هیچ باب خجل

بود که یار نرنجد ز ما به خلق کریم
که از سؤال ملولیم و از جواب خجل

ز خون که رفت شب دوش از سراچهٔ چشم
شدیم در نظر رهروان خواب خجل

رواست نرگس مست ار فکند سر در پیش
که شد ز شیوهٔ آن چشم پر عتاب خجل

تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا
که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل

حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
سیده فرفره!
۳۰ آذر ۲۰:۱۴

آره واقعا جذابه همین دورهمی چهار نفره :)))

به من ربطی نداره خودش زیاد بلده اینکارا رو دیگه منم پذیرفتم😁😂

شما فکر کن عاشق عکاسی باشی و همین بشه مسئولیتت

خب ذوق داره کلا ثبت لبخند و خاطرات و چقدر دوست دارم بتونم تو روزای خوب رفقام باشم و خودم از حس و حال خوبشون عکس بگیرم😍

چه فالی به بههه😁😁

خب دیگه مرسی حافظ جان از حرفای قشنگت😁😅

این تحلیلش میدونین که کلا به خدا و عشق به خدا میرسه😁😂

پاسخ :

اصلا عکاسی خودش یه هنره و چیز کمی نیست. پس زحمت خیییلی زیادی هم میکشی. :دی
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۳۰ آذر ۲۰:۱۶

من تخصصی در چای آتیشی ندارم. متخصصش بیاد:)

یک بلاگر خانه‌نشین هستم که خیلی از سال‌های قبل هم خانه‌نشین بودیم:))) از این جهت چندان تفاوتی به حالمون نکرده. تازه نشستم ویدیوی آموزشی هم نگاه کنم:/

پاسخ :

اعتراف می‌کنم امسال اولین یلداییه که اولین فال رو واسه من گرفتن، همیشه تو نوبت بودم :))
/ ضمیر
۳۰ آذر ۲۰:۲۱

من معمولا خاطره‌های خنده‌دارم تعریف کردنی نیستن، اجرا کردنین. ((:

پاسخ :

نقاشیشو بکشین :))
نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۲۰:۲۳

@حورا اخه هرکی یه نیت داره. چطور ممکنه؟:))

پاسخ :

حافظ کارشو بلده خب :دی
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۳۰ آذر ۲۰:۲۴

ما دورهمی یلدای مجازی داشتیم وقتی این چیزها مد نبود:/

شب یلدا توی گروه دوستام یه ساعت مشخص تعیین می‌کردیم که همه باشیم نیت کنیم فال بگیریم تعبیر کنیم. چهارساله فال‌هامون تعبیر نشده:))))

پاسخ :

چه خوووب پس یلدای مجازی رو خودت کشف کردی دستت درد نکنه عالیه :))
نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۲۰:۲۵

تیم بلاگردون بیایید شب یلدایی بگید کیا هستید😁

پاسخ :

معلومه آرشیو رو نخوندیا :دی
پست‌های اولمون معرفیمون هست ولی جدیدا چند تا دوست دیگه هم به جمعمون اضافه شدن که به زودی معرفی می‌شن.
نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۲۰:۲۵

فال منو بگیرید ب جا این کارا :))

پاسخ :

خواهر برو بخون نوشتیم فالتو.
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۳۰ آذر ۲۰:۲۷

تا حرف از فال هست اینم بگم. دانشگاه ما روزهای آخر اسفند نمایشگاه عیدونه داشت. یه بخشی هم هست فال می‌گیرن. بار آخری که با دوستام رفتیم. مسئول اون بخش یه نگاه به قیافه‌هامون کرد گفت بیاین فال بگیرین بختتون وا میشه حتما:))))) مثال هم زد که همین دیروز یه دختری فال گرفت، همین جا هم بختش باز شدD: 

خلاصه که دوستان دریغ نکنید فال بگیرید سال دیگه میگیم یکی بود توی همین کامنت‌ها فال گرفت و خبر از مراد دلش گرفت:)

پاسخ :

اصلا باید به بخش اضافه کنیم بگیم پسرا بیان خودشونو نشون بدن دخترا هم بیان نظرشونو بیان کنن :))

منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۳۰ آذر ۲۰:۳۰

@نرگس

شعرش بلنده خب نفری یه بیت می‌رسه حداقل:/

تازه تعداد زیاد باشه احتمال وجود تشابه بین نیت‌ها هم وجود دارهD:

پاسخ :

والاااا :دی
آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ آذر ۲۰:۳۳

سلام و یلدای شما هم مبارک ^_^ چه پست و حرکت خوبی زدین :)

راستش من فکر کردم ها، ولی هیچ خاطره‌ای با تم یلدا یادم نیومد که بنویسم :(

لطفا این فال ما رو بگیرین ما رفع زحمت کنیم :))

پاسخ :

سلام خیلی مبارک شما باشه^_^
خوبیش به حضور شما عزیزانه:)
حالا تم یلدا هم نبود اشکال نداره. دورهمیم هر کی هر خاطره‌ای داشت میگه:)

اینم فال شما:
آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست 
چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
 پروانه را ز شمع بود سوز دل ولی 
بی شمع عارض تو دلم را بود گداز
صوفی که بی تو توبه ز می کرده بود دوش
بشکست عهد چون در میخانه دید باز 
 از طعنه رقیب نگردد عیار من 
چون زر اگر برند مرا در دهان گاز 
 دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت
 از شوق آن حریم ندارد سر حجاز 
هر دم به خون دیده چه حاجت وضو چو نیست 
بی طاق ابروی تو نماز مرا جواز 
چون باده باز بر سر خم رفت کف زنان 
حافظ که دوش از لب ساقی شنید راز
ویلیام (کپوی سابق)
۳۰ آذر ۲۰:۳۹

سلااام

یلدای همگی و همچنین روز پرستار مبارک باشه.

 

راستش من واسه فردا ظهر برنامه ریختم، یه کم مرغ گذاشتم تو مواد که فردا سوخاری کنم با سیب زمینی و قارچ و پیاز بخورم (رژیم رو یه روز خاموش کردم) پیشاپیش جاتون خالی.

 

من با حافظ کلا مشکل دارم، همش قاطی واسه من میاره

 

پاسخ :

سلااام
یلدای شما هم مبارک 
خب فردا رو چرا ربط می‌دی به یلدا؟ واسه همین کاراته که حافظ باهات قطع ارتباط کرده :دی
یـلـــدا ‌‌
۳۰ آذر ۲۰:۵۹

سلام سلام سلااااام :)

والا تا همین چند سال پیش خواهرم پاکوبان و اشک‌ریزان اعتراض می‌کرد که چرا «شب یلدا» داریم ولی «شب ساینا» نداریم D:

این بود که خانوادگی دست می‌بردیم توی تاریخ و شب ساینا هم جشن می‌گرفتیم. خدا رو شکر که بزرگ شد و از این مرحله گذر کردیم :))

خلاصه که یلداتون مبارک رفقا، با آرزوی سلامتی و حال خوبِ خوبِ خوب برای همه ^_^

پاسخ :

ای بابا چرا اسم تفرقه افکن برات گذاشتن؟ 😁
اسم بچتو بذار ولنتاین یه روز اختصاصی داشته باشه اونم
سیده فرفره!
۳۰ آذر ۲۱:۰۸

اگه کسی اینجا آنلاینه الان دوستان برید سایت تیوا کنسرت علی خان زندوکیلی😁😁البته هنوز به آهنگ های قر دار نرسیده ولی خب خوبه😎😅

پاسخ :

امشب همه آنلاینن :))
گلاویژ ...
۳۰ آذر ۲۱:۱۶

ای حافظ شیرازی

بر من نظر اندازی

تو کاشف هر رازی

من طالب یک رازم

بر من بنما رازی

من طالب یک فالم

تو کاشف هر فالی

قسم به شاخ نباتت

به حق جام شرابت

به قرآنی که در سینه داری

بر من بنما فالی

:)))

 

 

 

 

پاسخ :

به به:)
این فال هم خدمت شما:)
صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد 
دل شوریده ما را به بو در کار می‌آورد 
 من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم 
که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
 فروغ ماه می‌دیدم ز بام قصر او روشن 
که رو از شرم آن خورشید در دیوار می‌آورد 
 ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم 
ولی می‌ریخت خون و ره بدان هنجار می‌آورد 
 به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بی‌گه 
کز آن راه گران قاصد خبر دشوار می‌آورد 
 سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود 
اگر تسبیح می‌فرمود اگر زنار می‌آورد 
 عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد 
به عشوه هم پیامی بر سر بیمار می‌آورد 
 عجب می‌داشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه 
ولی منعش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد 
نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۲۱:۲۲

اسمم درومد :)

پاسخ :

آیا به حافظ اعتماد ندارید؟ :)
گلاویژ ...
۳۰ آذر ۲۱:۲۷

ایهاالبلاگردووووون

فال من رو بدین برم:))

بچه‌‌ام رو گازهD:

پاسخ :

ایتها الگلاویژ فال رو دادیم رفت. برو بچه رو بردار تا نسوخته:)))
^_^ khakestari
۳۰ آذر ۲۱:۲۸

سلام :)

شب یلدای همگی مبارک باشه...

بنظرم از شب یلدا فقط و فقط باید درس گرفت که طولانی ترین شب هم دوام نمیاره!

بالاخره نور بر تاریکی پیروز میشه!

اگه هروقت زندگی بهمون سخت گرفت و طاقتمون طاق شد، دلخوش باشیم که نور دور نیست و بالاخره یک روزی هم روز ما میشه :)

پاسخ :

سلام:)
مبارک شما هم باشه.
بله چه حرف قشنگی واقعا. طولانی‌ترین سیاهی هم دووم نمیاره:)
زری ...
۳۰ آذر ۲۱:۳۳

خب حالا یعنی چی اصلا ؟ :')))))

خوبه ؟

بده؟؟؟

پاسخ :

فال حافظ همش خوبه. از این بابت اصلا نگران نباش:))
قشنگ‌ترین بیتش از نظر من:
بوی زلف تو همان مونس جان است که بود:)
نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۲۲:۰۵

کلا هر وقت شب یلدا فال میگیرم اسمم در میاد. واقعا فال های شب یلدا انگار خیلی واقعی اند

پاسخ :

خوش به حالت:)
برای من که حبیب میاره:)))
نرگس بیانستان
۳۰ آذر ۲۲:۱۸

خب یا حبیب یکی ای، یا قراره یه حبیبی تو زندگیت سبز شه. 

اگه هر سال حبیب میاره و خود حبیب هنوز تو زندگیت سبز نشده، بسم الله الرحمن الرحیم، آب و هوای مناسب، خاک حاصلخیز، آبیاری سر وقت راه حل شماست. 

:| 

بیمزه خودتی ها

پاسخ :

پس منتظر حبیب بشینم:))
خیلی هم بامزه بودD: خوشم اومد
آرزو ﴿ッ﴾
۳۰ آذر ۲۲:۴۴

اینقدر از شعرهایی که اسمم توشون هست، خوشم میاد :))

دست‌ شما درد نکنه :)

اولین باری که یه نفر به‌طور مجازی برام فال حافظ گرفت، پاییز ۹۶ بود. یادم نیست جریان چی بود، فکر کنم توی یکی از وبلاگ‌ها قرعه‌کشی‌‌ بود یا مسابقه و بنده هم سعادت این رو یافتم که خانم واران برام فال حافظ بگیرن. و اینم یادم نیست که خودشون تفسیر کردن یا توی نت سرچ کردم :/ ولی خوب بود تفسیرش. بعد من کل اون پاییز، هرجا که به سختی و تلخی برمی‌خوردم یا اصلا حتی به‌طور معمولی روزگار می‌گذروندم، تفسیر اون بیت‌ها میومد توی ذهنم و کاااملا امیدوار می‌شدم و پرانرژی‌ ادامه می‌دادم و مطمئن می‌شدم که جوجه‌های آخر پاییزم زیاد و خوشحالن! جور عجیبی امیدوار می‌شدم، انگار مثلا اون فال، وحی منزَل بود :دی

از قضا تصویر کلی‌ای که از اون پاییز به یاد میارم، تصویر شاد و روشنی‌ست. یعنی انگار محقق شده بود فالم. برای همینم حس خوبی پیدا کردم نسبت به موقعیت‌هایی که یه نفر دیگه و از راه دور بخواد برام فال حافظ بگیره.

امیدوارم این خاطره محسوب شه، از نوع وبلاگی‌‌ش :)

 

+ راستی بعد از دیدن پست شما، من هم رفتم به رفقام گفتم که اگر خواستن نیت کنن و من براشون دیوان حافظ رو باز کنم. امیدوارم برای اون‌ها هم خاطرۀ اولین‌بار خوبی بمونه :))

 

پاسخ :

چه خاطره قشنگی^_^
ممنون از اینکه حس خوبت رو باهامون به اشتراک گذاشتی:)
خیلی هم کار خوبی کردی. خوش به حالشون:)
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۰۱ دی ۰۰:۱۴

چرا هیشکی نگفت دوست داشت یلدا چه رسمی داشته باشه؟ :)

یه رسمی که دوست دارم دست آدم‌ها نیست، دوست داشتم شب یلدا برف بباره:)

 

پاسخ :

شاید چون تا حالا عمیق بهش فکر نکردیم:)

چه قشنگ*_* برف و کرسی و یلدا! چه ترکیب دل‌چسبی:))
بلاگر کبیر ^_^
۰۱ دی ۰۱:۴۹

ای وای من چرا دیر دیدم این پست رو ؟ امسال دیوان حافظ در دسترسم نبود . انقدر دلم میخواست یکی برام فال بگیره. 

 

@حورا ... چه قشنگ... برف بباره شب یلدا. باهات موافقم

 

قدیم یه رسمی اینجا بوده (قدیم یعنی وفتی آیفون و این قرطی بازی ها نبود :دی) . مردم یه نیتی میکردن ، بعد میرفتن زیر پنجره ی خونه ی یکی فالگوش می ایستادن. حرفای اونو با نیتشون تطبیق میدادن.برا همین میگفتن شب یلدا باید حرف خوب و مبارک بزنید و همش از خیر و خوشی باشه. که یکی میشنوه همون شه براش. 

 

پاسخ :

خیلی هم دیر نیستا، هنوزم شب یلداست:)

چه رسم عجیب و جالبی! تا حالا نشنیده بودم، خیلی باحال و بامزه بود. مرسی که برامون نوشتی:)

راستی ما برات یه فال گرفتیم:)

این شما و اینم فال یلداییتون:

عمریست تا به راه غمت رو نهاده‌ایم
روی و ریای خلق به یک سو نهاده‌ایم
طاق و رواق مدرسه و قال و قیل علم
در راه جام و ساقی مه رو نهاده‌ایم
هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده‌ایم
هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده‌ایم
عمری گذشت تا به امید اشارتی
چشمی بدان دو گوشه ابرو نهاده‌ایم
ما ملک عافیت نه به لشکر گرفته‌ایم
ما تخت سلطنت نه به بازو نهاده‌ایم
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز
بنیاد بر کرشمه جادو نهاده‌ایم
بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال
همچون بنفشه بر سر زانو نهاده‌ایم
در گوشه امید چو نظارگان ماه
چشم طلب بر آن خم ابرو نهاده‌ایم
گفتی که حافظا دل سرگشته‌ات کجاست
در حلقه‌های آن خم گیسو نهاده‌ایم

سین دال
۰۱ دی ۰۲:۱۷

آقا من دیوان حافظم رو گم کردم 

نصف لذت شب یلدا با پراکنده شدن دورهمی ها رفت نصف دیگه اش با این دیوان حافظم :(

دعا کنید پیدا شه لطفا :)

 

 

 

راستی! یلداتون هم مبارک :) 

البته پساپس یکم :دی

پاسخ :

ای بابا چه بدموقع گمش کردی:(
امیدواریم زودتر پیداش کنی سین عزیز.

یلدای تو هم خیلی مبااااارک:)
چرا پساپس؟ هنوزم شب یلداست:))
حامد سپهر
۰۱ دی ۰۸:۵۷

یلداتون البته با تاخیر مبارک ایشالا سال دیگه بتونیم بازم دورهم باشیم و خوش باشیم

 

من یه خاطره از یلدای ۹۴ بگم براتون که واسه ماموریت رفته بودیم جنوب ، چون ما داخل شهر نبودیم دیر رسیدیم تو شهر تقریبا همه جا بسته بود از شانس ما یه وانتی پیدا کردیم که پشتش چندتا هندونه مونده بود ولی صاحبش اونجا نبود یک ربعی وایسادیم نیومد ماهم چون عجله داشتیم یه هندونه انتخاب کردیم و چون پول نقد همراه نداشتیم یه یادداشت براش گذاشتیم که ما پول نداشتیم ولی شماره تلفن میذاریم تماس بگیر پول هندونه رو کارت به کارت کنیم

رفتیم ولی اون صاحب وانت تماس نگرفت فردا صبح هم کل اون مسیر رو برگشتیم تا وانتی رو ببینیم ولی پیداش نکردیم شاید هم فکر کرده ما مستحقی چیزی بودیم :)) خلاصه هندونه اون سال که از شانس خیلی هم خوب بود مجانی دراومد:)

پاسخ :

ممنونیم یلدای شما هم مبارک، امیدواریم یلدای بعدی و یلداهای بعدی رو در سلامتی و بدون بیماری بگذرونیم :)

:دی
اینا همش از شانس خودتونه، اگه ما بودیم همون شب زنگ میزد، هر کیلو رو دوبل باهامون حساب میکرد و خلاصه یه هندونه ی یلدا میشد قیمت چندتا هندونه ی عادی :دی

روزهاتون به شیرینی هندونه ی یلدای همون سال :)
فرشته ...
۰۱ دی ۰۹:۱۶

یلداتون مبارک رفقا 🍉

فال حافظ من کو؟ نمیشه روز یلدا برای من فال بزنید؟ [آیکون چشم های مظلوم]

 

منم مثل حوری رسم هام دست ادم ها نیست، دوست داشتم شب یلدا برف میاد، حتی بوشهری که هیچ وقت رنگ برف رو نمی بینه ^_^

من جشن های زمستونی رو خیلی دوست دارم، نمونه اش کریسمس، وسط اون همه زیبایی جشن گرفتن واقعا قشنگ و دلبره *_*

پاسخ :

 زمستون مبارک باشه^_^
چرا که نه:) فال هم می‌گیریم.
برف خودش تزئین طبیعی هر جشنی میشه^_^

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما
کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما
بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر
زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما
با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای
بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما
عمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جم
گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما
کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پریشان شما
دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری
کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما
ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو
کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما
گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست
بنده شاه شماییم و ثناخوان شما
ای شهنشاه بلنداختر خدا را همتی
تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما
می‌کند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو
روزی ما باد لعل شکرافشان شما 
عرفان‌‌ ‌‌‌‌
۰۱ دی ۰۹:۵۰

سلام، یلدای بلاگستان مبارک :)

+ ظاهرا حافظ دلخوشی از من نداشته، همه فال‌ها وضعیت برعکسی داشتند D: :/

شما ایندفعه فال بگیرید :))

پاسخ :

سلام خیلی مبارک شما باشه:)
ای بابا:)) 
این هم فال روز اول زمستان شما:)

بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بی مروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بی خبر آید 
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۰۱ دی ۱۰:۱۱

@بلاگر کبیر

ما مشابه این رسم رو برای چهارشنبه سوری داریم. دم اذان مغرب، کلید میذاریم دم در پا میذاریم روش و گوش میدیم به صدای آدم‌هایی که بیرون رد میشن:)) نیت می‌کنیم و گوش می‌کنیم ببینیم اونی که رد میشه چی میگهD:

پاسخ :

استراق سمع به جای فال؟
کار جالبیه :دی
بلاگر کبیر ^_^
۰۱ دی ۱۱:۱۹

@حورا

 

چقدر خفن و باحال... نکنه اینکه من گفتمم برای چهارشنبه سوریه :)

 

باید از مامانم بپرسم پس :دی

پاسخ :

نتیجه رو گزارش کنید لطفا :دی
Stella =]
۰۱ دی ۱۴:۱۲

برا هر کی فال گرفتین اسم من توش در اومده ! حالا برا منم یه دونه بگیرین ببینم بازم اسمم در میاد ؟ D:

پاسخ :

اسم شما چیه مگه؟ :)))

بفرمایید این هم فال شما :

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
ای معبر مژده‌ای فرما که دوشم آفتاب
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
نقش می‌بستم که گیرم گوشه‌ای زان چشم مست
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود
گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم
کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می‌نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود
Sepideh Adliepour
۰۱ دی ۱۵:۰۰

فکر کنم دیر شده باشه😅

ولی یلدای شما هم مبارک😊

+نیت کردم

پاسخ :

مهم نیته زمان بهانه است :))

بفرمایید این هم فال شما :

دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم
این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد
عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
سرو بالای من آن گه که درآید به سماع
چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن
که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست
طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد
فرشته ...
۰۱ دی ۱۶:۰۰

دست شما بی‌بلا ایشالا برید کربلا :دی

پاسخ :

قسمت شما هم ایشالله:)
بلاگر کبیر ^_^
۰۱ دی ۱۷:۴۴

آقا من اشتباه کردم. اون رسم چهارشنبه سوریه

پاسخ :

:)
Stella =]
۰۱ دی ۱۸:۱۰

عه ببینید ! برا همه اسم من در اومده بجز خودم :/

اسمم صباست =)

پاسخ :

جزو  پرتکرارترین کلمات در شعر حافظ:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفان