
ما هم مثل شما چندتا بلاگریم که تصمیم گرفتیم دور هم جمع بشیم و برای رونق دوبارهی بلاگستونمون،برای گرم کردن قلم اونایی که شاید یه مدته از خونهی مجازیشون فاصله گرفتن، یا حتی گرمتر کردن قلمهایی که فاصله نگرفتن در حد توانمون تلاش کنیم :)
اینجا قراره دور هم باشیم، دور هم تصمیم بگیریم که دوباره بنویسیم، بیشتر بنویسیم و همیشه بنویسیم. در واقع ما اومدیم که با هم بمونیم و بلاگستانمون رو نگه داریم :)
نفرات تیم :
نفر اول: یه معلم چپ دستم که با ادبیات عجین شده، یه نیمچه نویسنده که عاشق شعر و داستان و بستنیه. با اینکه ترس از ارتفاع دارم از کوه خوشم میاد، عاشق صدای نی و سهتارم. عاشق لباسای گلگلی و رنگیرنگیام، دنیا برای من جاییه که زبان دل آدما از گویش و لهجه و رنگ و نژادشون مهمتره. یه معلم بلاگر از دیار خوش آب و رنگ تبریز، نسرینم از
وبلاگ زمزمههای تنهایی.
نفر دوم: هیچکس هنوز نمیدونه من آرومم یا پرانرژی و شیطون، اما همه میدونن که اگه نقاشی و رنگآمیزی بوم دنیا دست من بود، احتمالا همه بچهها رو خندون، همه خونهها رو پرنور و گرم، همه خونوادهها رو خوشبخت، همه نویسندهها رو چپدست و البته همهی آدما رو وبلاگنویس میکشیدم و در آخر یه سطل رنگ بنفش روی بوم میپاشیدم. و البته در اون بوم نقاشی جنوب، اینقدر گرم نبود! بانوچه هستم، نویسنده
وبلاگ ول کن جهان را...قهوهات یخ کرد.
نفر سوم: میگفتن هنر تو این مملکت برات نون و آب نمیشه...تو که محاسنتم نمیتراشی دیگه بدتر...لجوج بودم و مشتاق. با ریش نتراشیده و دل خراشیده وارد شدم...من از همونام که طعم همه غذاها رو میچشن...ازین شاخه به اون شاخه پریدن توی خون من بود. از قصهنویسی پریدم به روایتنویسی. از روایتنویسی به ویراستاری. تا اینکه دیدم اینا نون برای زن و بچه نمیشه...رفتم سر کوچه نون بگیرم...هزار سال طول کشید... من حاج مهدی ام، نویسنده
وبلاگ سفر نویسنده.
نفر چهارم: کمحرفترین عضو گروهم. کار من طراحی عکسا و کارای گرافیکی تیمه. من رامینم، از وبلاگ
عقاید یک رامین.
نفر پنجم: عاشق استعارهنویسیام، خوراکم برعکس اون یکی دوستمون، پستای طولانیه، سکوتم ترسناکه و معتقدم خدا یکی، مجنون یکی و لیلا هم یکی! هیچم از وبلاگ
هیچ
نفر ششم: دختری از دیار ارسبارانم، یه مهندس که تو خانوادهای ادبی قد کشیده، یه بهمن ماهی چشمسبز که در آستانهی مهمترین اتفاق زندگیشه، نوشتن رو دوست دارم و وبلاگم برام خیلی عزیزه. و در اخر خوشحالم که من هم عضوی از گروه بلاگردونم. هلما هستم از
وبلاگ سکوت من صدای تو.
نفر هفتم: من دخترِ زمستانم، فرزندِ خلفِ سرما! جنوبیزادهام؛ عاشق شعر و قدم زدنهای پاییزه در دنیای نوشتهها، آواها و البته خیالها! رویای کودکیهایم سفر به دنیای کارتونها بود، دنیای هایدی و آنه، اما امروز که به وادی شور انگیز خیال راهی ندارم عاشق رفتنم، رفتنهای بیمقصد، سفر به ناکجاهایی دور! و در آخر من فرشتهام، نویسندهی
وبلاگ هواتو کردم.
نفر هشتم: دنبال اتفاقات خوبم. اگر هستند برم سراغشون. اگر نیستند بسازمشون:-) بلاگردون یه اتفاق خوب بود برای بلاگستان و برای همین هست که اینجام. حورا هستم،
منتظر اتفاقات خوب :-)
نفر نهم: میخواستم جاشوی آبهای دور باشم، اما اسکله نمکگیرم کرد. حالا عصرها میشینم رو سنگهای سرد و زمختش و به سکونتگاه خرچنگهای آبی و نارنجیای که تو همون حوالی شناورن خیره میشم.
نفر دهم: اسم من چارلیه. هنوز حتی تصمیم نگرفتم که توی «دربارهی من» وبلاگ خودم چی باید بنویسم، پس خب طبیعیه که اینجا هم ندونم چی باید از خودم بگم. فقط میدونم که یه نقطهی آبی رنگپریده روی یک زمینهی بینهایتِ سیاه و معلق بین پرتوهای خورشیدم که برای پررنگتر شدن تلاش میکنم، تا یه روزی بتونم به رنگ آبی پسیفیک بشم. از وبلاگ
نقطهی آبی رنگپریده.
نفر یازدهم: شاید یکی از روزهای آبان، 28تا برگ رنگی از درخت پرتقالم جدا شد و من اومدم. میگن از گِل ساخته شدم، اما من ترجیح میدم بعدا متوجه بشم وجودم قطعههای متراکمی از نور بوده که کنار هم چیده شدن. فکر میکنم در طی زندگیام، قراره اینقدر پرتوافشانی کنم تا بالاخره یک روز تموم شم؛ درست مثل یک عنصر رادیواکتیو. دوست دارم اون روز نورهام جوری پخش شده باشن که با من تموم نشن و بتونن به جای من، دنیا رو فتح کنن. مینویسم، میخونم، دنبال زیباییها میگردم و انسانها رو دوست دارم؛ چون فکر میکنم اینطوری قراره بدرخشم و نورم باقی بمونه. من نورام از وبلاگ پنجره زرد.
نفر دوازدهم: من فرزند کویرم. عاشق دیرباز آسمون و رنگ آبیِ فیروزهایش. دنیایی دارم به وُسعت عشق و به کوچکی قلب همسرم.
زندگی رو دوست دارم حتی اگه بعضی از روزهاش تَه مزۀ تلخِ غم رو بگیره. آهنگهایِ بیکلام منو با خودشون غرقِ در خیال و رؤیا میکنن. من احسانم نویسندۀ وبلاگ
در خیال آسمان.
نفر سیزدهم: من همونیام که دوست داره همه چی پررنگ و خوشرنگ و خوب باشه، اگر چه غیرمنطقی به نظر میاد. اولین ویژگی من همین غیرمنطقی بودن و ایدهآلگرا بودنه و همیشه هم تو فکر و خیالم و دائم رویاپردازی میکنم. کرد هستم، مهندسی کامپیوتر میخونم، عاشق سینما و ادبیاتم. به ندرت احساساتم رو بروز میدم و بیشتر آروم، کم صحبت و بی سروصدام. من هم یکی از طراحهای بلاگردونم. ویلیام از
نوشتههای ویلیام سربههوا.