
در هفتهٔ آخر ماه محرم، بلاگردون پنج کتاب از چهار نویسنده مختلف رو معرفی میکنه که این کتابها هر کدوم به شیوهای به روایت بخشی از واقعه کربلا در روز عاشورا و یا بعد از اون پرداختند.
کاشوب
اگر از طرفداران، مجله همشهری جوان و همشهری داستان بوده باشین، حتما اسم نویسندههای این دو مجله براتون آشناست. کاشوب به همت نفیسه مرشدزاده جمعآوری شده که یه زمانی سردبیر مجله همشهری داستان بود. این کتاب یه مجموعه روایته که فعلا سه جلد از اون به چاپ رسیده، توی این کتاب، بیست و چند نفر، به بیان روایتهای شخصی خودشون دربارۀ محرم پرداختن. روایتها هر کدوم لحن و شیوه بیان متفاوتی دارن و همین باعث میشه از خوندنش خسته نشین. نویسندگان این کتاب از تجربۀ زیستۀ خودشون برامون میگن. شیفتگی، صمیمیت و زلالی سه تا واژه است که به خوبی میتونه این نوشتهها رو توصیف کنه. برای این روزها پیشنهاد خوبیه. این مجموعه رو نشر اطراف منتشر کرده.
بخشی از کتاب:
اگر خواستی بر چیزی در این عالم گریه کنی، اگر خواستی بر ظلمی که به تو شده گریه کنی، اگر خواستی بر نداری گریه کنی، اگر دلت تنگ شده بود، بر حسین گریه کن.
پدر، عشق، پسر
لحن شاعرانه و زبان گرم مهدی شجاعی برای اغلب کتابخوانها آشناست. شجاعی دربارۀ محرم کتابهای زیادی نوشته که اغلب اونها با کتابهای مشابه در حوزۀ محرم تفاوتهای فاحشی دارن. ما در این کتاب روایتی از زندگی حضرت علیاکبر رو شاهدیم و نکتۀ جالب ماجرا راوی این کتابه. روایتها از زبان «عقاب» اسب علیاکبر، برای مادرش «لیلا» بیان میشه. در هر مجلس، شاهد صحنهای از زندگی علی اکبر هستیم و در مجلس آخر، شهادت او به تصویر کشیده شده است.
بخشهایی از کتاب:
یادت هست لیلا! یکی از این شبها را که گفتم: «به گمانم امام، دل از علی اکبر (ع) نکنده بود.» به دیگران میگفت دل بکنید و رهایش کنید اما هنوز خودش دل نکنده بود! اگر علی اکبر (ع) این همه وقت تا مرز شهادت رفت و بازگشت، اگر از علی اکبر (ع) به قاعده دو انسان خون رفت و همچنان ایستاده ماند، همه از سر همین پیوندی بود که هنوز از دو سمت نگسسته بود. پدر نه، امام زمان دل به کسی بسته باشد و او بتواند از حیطه زمین بگریزد؟! نمیشود. و این بود که نمیشد و... حالا این دو میخواستند از هم دل بکنند.
سقای آب و ادب
همونطور که از عنوان کتاب مشخصه، داستان کتاب پیرامون حضرت عباسه. باز هم مهدی شجاعی روایتگر یک حماسه است، حماسهای که با کلام شاعرانه در هم تنیده شده و در عین ادبی بودن، بسیار خوشخوان و شیرینه. تلاش شجاعی بر این بوده که بخشی از زندگی حضرت عباس رو بیان کنه که کمتر شناخته شده و به نظر من در این کار موفق هم بوده. در هر فصل عباس رو از دید یکی از نزدیکانش میشناسیم. شجاعی تلاش کرده کتابش رو بر اساس منابع معتبر و روایتهای تاریخی بنویسه.
بخشهایی از کتاب:
وقتی که تو بر اسب سوار میشوی، ماه باید پیاده شود از استر آسمان.
چشمانی سیاه و درشت و کشیده دارد و ابروانی پر و پیوسته و گیسوانی چون شبق که از دو سو فرو ریخته و تاب برداشته و چهرهٔ درخشانش را چونان شب سیاه که ماه را به دامن بگیرد، در قالب گرفته است.
ماه اگر در روز طلوع کند، از جلای خودش میکاهد این چه ماهی است که رنگ از رخ روز میزداید و با ظهورش روشنایی روز را کمرنگ میکند؟!
چیزی به آب نمانده است برق آب در چشمهای اسب و سوار میدرخشد. هوای مرطوب در شامهٔ تفتیدهاش میپیچد و به او جان و توان تازه میبخشد. سوار دمی به عقب برمیگردد و کشتههای خویش را مرور میکند…
شماس شامی
«داستان اگر اجازه ندارد تاریخ را تحریف کند، اما این توان و ظرفیت را داراست که تاریخ را از زاویهای نو به روایت بنشیند، گویی که آن را دوباره میآفریند. در شماس شامی برههای از تاریخ مکرر، باز هم تکرار میشود و هنوز نامکرر است.»
مجید قیصری کتابش را با این جملات به ما معرفی میکند. او که نویسندهٔ پرکاریست به سراغ سوژهای پرتکرار رفته تا با تعلیقهای ظریف و انتخاب زاویهای نو، هنر و هوش نویسندگیاش را به رخ مخاطب بکشد و داستان گزارشگونه و رمزآلودش را با تکیه بر مستندهای تاریخی، روایت و باورپذیر کند؛ تا آنجا که اغلب خوانندگان حتی بعد از پایان خوانش نیز به فریبی که از نویسنده خورده اند پی نمیبرند.
راوی کتاب، خدمتکار مسیحی جناب جالوت است که همزمان با واقعهی عاشورا و بزم یزید به عنوان سفیر روم در شام حضور دارد. شماس، از کربلا چیزی نمیداند. او در شام است و حال و هوای شام و آنچه بر سرورش جناب جالوت گذشته را شرح میدهد.
بخشهایی از کتاب:
-مال باختْرفته، باز میگردد، اما باور فروختهشده هرگز باز نمیگردد. در این جنگ من باورم را به معامله گذاشته بودم در حالیکه خودم نمیدانستم.
-کدام باور؟
-من فکر میکردم همانطور که دیگر همرزمانم فکر میکردند، شمشیر از پی حق میزدیم. ولی لحظهای به خود آمدیم دیدیم شمشیر از پی جهل میزدیم.
حسین وارث آدم
شریعتی در این کتاب از فرهنگ شهادت گفته و همچنین بیان کرده است که تاریخ بشر با برابری شروع شده و سپس نابرابری و حق و باطل آغاز شده است. به گفته مرتضی مطهری "نویسنده در این کتاب معتقد است جامعه بشر دو بخش میشود، محروم و استثمارگر. استثمارگر سه چهره دارد، سیاست، اقتصاد، مذهب. یا صاحبان زر و صاحبان زور و صاحبان تزویر. که کار اولی برده ساختن و کار دومی غارت و کار سومی فریب دادن است."
علی شریعتی همچنین درباره روشنفکر مذهبی مینویسد که همیشه بیش از بقیه جناحها از سمت قطب رسمی مذهب ضربه میخورد.
بخشهایی از کتاب:
و من خانهنشین، قربانی مصلحت! که هرگز از ظلم ننالیدهام و از خصم نهراسیدهام و از شکست نومید نشدهام. اما این کلمه شوم "مصلحت" دلم را سخت به درد آورده بود.
مصلحت! این تیغ بیرحمی که همیشه حقیقت را با آن ذبح شرعی میکنند. هر گاه حقیقت از صحنه جنایت خصم پیروز بازمیگردد، در خیمه خیانت دوست به دست مصلحت خفهاش میسازند و سرنوشت علی گواه است!
+ مسابقه کتابخوانی "حسین از زبان حسین" که از ۶ محرم (۵ شهریور) شروع شده و تا اربعین حسینی (۱۷ مهر) ادامه داره، توسط مجموعه قناری و سایت نشر صاد در حال برگزاریه. برای اطلاعات بیشتر روی لینک کلیک کنید.
+ اگر هنوز فرم بانک اطلاعاتی بلاگردون رو پر نکردید، به منوی وبلاگ سر بزنید:-)